اصلاح گربیدار اصلاح گربیدار؛ آشنایی با بعضی ازنظرات اصلاحی حضرت آيت الله سید جوادسید فاطمي درسطح جامعه اسلامی تحت زعامت ولایت فقیه زمان امام خامنه ای دام ظله به همراه بیاناتی از حضرت امام خمینی (ره ) مقام معظم رهبری ( مدظله ) و مراجع تقلید زیدعزهم

عالم ربانی ؛ آشنایی با سیره عملی و اخلاقی ومعنوی

صحبت به میان آوردن از بزرگ مردی که عمر شریف خود را در راه عبودیت خداوند و حفظ و ترویج دین الهی و پیروی حقیقی از قرآن و اهل بیت طی نموده است، آن مهذب و متقی،آن سالک الی الله آن صاحب ملکات الهیه کار بسیار مشکل و شاید ناممکن باشد. ولیکن برای آنکه چراغ راه حال و آینده باشد و در جهت الگوگیری از آن بزرگوار مطلبی چند از سیره شان که برنگارندگان این مطلب(عبدالصالح) در طی بیش از سالها بهره بردن از جلسات درس فقه ؛ شرح من «یحضره الفقیه علامه مجلسی(ره) و لمعه ،تفسیر قرآن کریم، اصول عقاید، در حالات و مسکنات، بیاناتشان، پرسش و پاسخ هایمان،نوشتارها، شرکت در نماز جماعت آن معظم له و ... که(اساس آنها طبق آیات و سنت اهل بیت عصمت و طهارت(س) و گفتار و حالات بزرگان دین است ثابت شده و مکشوف می باشد نکاتی چند آورده شده است:

در بیان مراجع تقلید و فقهاء

حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره) : ایشان در تقریظشان بر معظم له چنین آورده اند (لازم به ذکر آن که ترجمه متن در اینجا آورده شده و متن نامه در بخش ضمائم همین نوشتار آمده است): 
«بنام خداوند بخشنده بخشایشگر حمد می کنیم خدا را که به ما اجازه داده روایت نعمت های بزرگ و حدیث گفتن به نعمت هایش ، صلوه و سلام بر افضل آن کسانی که از خدا خبر آورده به ما و روایت کرده ، و صلوات بر فرزندانش که از پیغمبر روایت کرده اند  

عارف کبیر

قابل توجه خوانندگان محترم: مطالب نقل شدۀ ذیل عیناً از وجود معظم له در پی اصرار مکرر جمعی از نمازگزاران و مومنین در زمانهای مختلف یا مطالبی است که به نقل صحیح از دیگران در محضر معظم له بیان گردیده،ان شاء ا... چراغ راه آینده و مایه رحمت و هدایت برای مومنان و راهی جهت شناخت آن خاکی افلاک نشین باشد. (هدیً و بشری للمومنین- 97 بقره )

عارف کبیر

 

عارف کبیر؛گوشه ای از کرامات آن جلیل القدر مفسر عظیم الشأن حضرت آيت الله سید جوادسید فاطمي  دام ظله
قابل توجه خوانندگان محترم: مطالب نقل شدۀ ذیل عیناً از وجود معظم له در پی اصرار مکرر جمعی از نمازگزاران و مومنین در زمانهای مختلف یا مطالبی است که به نقل صحیح از دیگران در محضر معظم له بیان گردیده،ان شاء ا... چراغ راه آینده و مایه رحمت و هدایت برای مومنان و راهی جهت شناخت آن خاکی افلاک نشین باشد. (هدیً و بشری للمومنین- 97 بقره )

● جریان مکاشفه شهادت فرزندشان آقا سید مهدی، به نقل از کتاب قرار
پرواز ص 51 و ص 52 منتشر شده توسط پایگاه شهدا ورامین:
شهید سید مهدی سید فاطمی، تاریح تولد 1340، تاریخ شهادت 13/8/1357 در مبارزه با ریم ستم شاهی، محل شهادت: دانشگاه تهران.
شهادت سید مهدی مصادف با روز 13 آبان 57 بود او از مدتها قبل با تعدادی از دوستانش به فعالیتهای منسجم و مخفیانه برای ضربه زدن بر پیکر ظلم و استبداد شاهی مشغول بودند و با توجه به این که پدرش روحانی بود از تشویق ها و راهنمایی های او بی بهره نمی ماند. تلاطم و فعالیتهای مبارزاتی او نزدیک به روز 13 آبان 57 بیشتر می شد. یک روز یکی از پیرمردهایی که به مسجد می آمد و پشت سر آیت الله فاطمی نماز می خواند به ایشان می گوید: «دیشب خواب دیدم شما از مکه آمده اید و در طبقه دوم منزلتان نشسته اید و مردم دسته دسته به دیدن شما می آیند، اما همه ناراحت و اندوهگین هستند» آیت الله فاطمی می فهمد اتفاقی در راه است، چیزی نمی گوید که صبح روز 13 آبان فرا می رسد.
آیت الله فاطمی خود حادثه را چنین نقل می کند: «صبح زود بود و من در حالیکه در اتاق خواب دراز کشیده بودم متوجه شدم صدای شیپور عزا فضا را پر کرده است، البته خواب نبودم و این صدای عجیب در عالم بیداری به گوشم می رسید. زود پیش خانواده ام رفتم و گفتم امروز کسی به بیرون از منزل نرود مخصوصاً سید مهدی را تاکید کردم، اما سید مهدی دوراز چشم من از خانواده خداحافظی می کند و می گوید: به پدرم نگوییدکه من رفتم. سید مهدی چند بار به خانواده گفته بود که من پیروزی این انقلاب را نمی بینم و همان روزگفتۀ او تحقق یافت و تربت شهادت نوشید.
آیت الله فاطمی می گوید: «پس از شهادت سید مهدی و مراسم خاکسپاری در منزل نشسته بودم، همسرم گفت: چون مردم برای دیدار شما می آیند بهتر است در طبقه بالا بنشینید که مستقل است و راحت تر هستید. من هم این کار را کردم مردم از پله ها بالا می آمدند و دلجویی می کردند فاتحه ای می خواندند و می رفتند. ناگهان من به خودم آمدم و متوجه خواب آن پیرمرد شدم و تعبیر آن را دریافتم که شهادت سید مهدی همچون مکه رفتن برای من بوده است و مهمترین چیز در مکه قربانی است و ان شاء الله خداوند فرزندم را در راه اسلام قبول کرده است.
● زیارت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام توسط نوه گرامیتان در عالم بیداری و توصیه های امام رضا علیه السلام برای آیت الله فاطمی :
در جلسه ای که در محضر آیت الله فاطمی در منزلشان بودیم از دوستان مسجدی، جریان زیارت حضرت امام رضا علیه السلام را توسط نوه شان را از معظم له سؤال نمودند و ایشان بعد از مدتی چنین نقل کردند: «فرزندم آقا سید محمد به همراه پسرشان به پابوس حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام در مشهد مقدس در حرم به زیارت مشغول بوده اند. آقا سید محمد به فرزندش می گوید: نگاه کن آقا(حضرت ثامن الحجج علیه السلام) را می بینی پسرش درحین زیارت می گوید: آقا آمد و حضرت امام رضا علیه السلام صحبتهایی می نمایند از جمله اینکه: دوست دارم می آیید زیارت بنشینید(زود نروید) آقا امام رضا جملاتی دیگر می فرمایند و بعد از آن می گویند «به پدر بزرگت بگو... و آقا سفارشاتی می نمایند از جمله اینکه به بابا بزرگت (آیت الله فاطمی) بگو وقتی نماز می خواند سجاده ای (زیر مهر) بگذارد نشانه اي از پارچه ي سبز ( نواري بر روي لباس ) به حساب سيادت و آقا امام رضا علیه السلام سجاده ای برایم می دهد.



● از خصوصیات و ویژگیهای معنوي معظم له:
نکاتی از ویژگیها و خصوصیات معنوي حضرت آیت الله فاطمی (حفظه الله) که بر همگان مکشوف است،مختصر به  چند نکته بیان می شود:
- اصل اساسی و برنامه و هدفشان در زندگی بندگی خدا و عبودیت و اطاعت از فرامین الهی است.
- تقیّد به نوافل بویژه نوافل نمازهای واجب خصوصاً نافله شب و بیداری سحرگاهان و بین الطلوعین.
- دائم به یاد خدا بودن، توجه به خدا، از خدا بودن و برای خدا بودن، آرامش و سکینه خاص معظم له.
- عندالله و عند رب بودن، از ویژگیهای نمازهای آن عبد صالح پروردگار است.
- راضی به رضای خداوند، سپردن امور به خداوند در عین انجام وظایف شرعیشان و توکل به او.
- ترویج،اعتقاد به امام زمان و انتظار و امید به فرج آن حضرت.
- روح لطیف و والا و نورانیت، مهربانی، استحکام اندیشه، قوت قلبی فوق العاده ایشان، جامعیت و کامل بودن شخصیت وجودیشان، مهربانی عجیب و سجده های طولانی.
- حمایت و پشتیبانی از ولایت و نظام اسلامی، مبارزه با کفر و نفاق، التقاط و هابیت، دنیا پرستی، هوا پرستی بدعتها، صوفی گری و ...
- آگاهی از اخبار و مسائل روز با مطالعه جراید و...
- صداقت، صفا، عادی برخورد کردن و عادی جلوه دادن تقوی، ترویج و نشر دین و علوم دینی با چاپ و نشر کتب، مقالات، ایراد سخنرانی ها، پاسخ سؤالات شرعی و استفتاءات، زهد و پرهیزکاریشان، محبت و یاری مسلمین، باز بودن درب خانه شان برروي عموم مسلمین
- فرزند و داماد شهید داشتن، عشق به جهاد، شهادت و مبارزه با کفار و حمایت از ارزشها و بسیج و فعالیت های فرهنگی وار
- از جمله کرامات و فوق العادگي هاي الهي ايشان؛ علم کتاب، آگاهی داشتن از اعمال و اخبار افراد، استجابت دعا، دائم الذکر بودن، حالات معنوی، مکاشفات متعدد، پیام اهل بیت (ع) عصمت و طهارت به ایشان، نفس مطمئنه و ... که در همین مطالب (عارف مكتوم) نکاتی بر آن اشاره كرده و خواهد شد.
- برگزاری جلسات مختلف: فقه، تفسیر قرآن کریم، اصول عقاید علیها شرکت در مجالس اهل بیت سلام الله عليها، ساده زیستی، عدالت، دلباختگی به اهل بیت سلام الله عليهم اجمعين
- پرهیز از جهل و گناه و اشتباه
- مصداق « المطیع لله و رسوله » بودن و به معنای حقیقی قهرمانی در ارزشهای انسانی و انسانی است کامل.
- تُهی از رذایل اخلاقی از جمله: تکبر، حسد، حرص، ظلم، دروغ، تعصب بی جا، قصاوت قلب، حِقد و کینه و...
- وفای به عهد، امانت داری، حیا و عفت، حسن ظن به خدا و مردم، درایت و تدبیر، شوق به خدا، تکامل فکر و اندیشه، یاری مراجع و علما و مشتاقان معارف الهی، حق گویی، شجاعت، از خود گذشتگی، تواضع و فروتنی، شکرگزاری خداوند در کلام و عمل، احسان و مشورت با دیگران، احترام و ادب فوق العاده در مقابل بندگان خداوند.
- استقامت در راه خدا، صداقت و ملکات الهیه و...
● شفا یافتن مریض:
فرزند مرحوم آقای حیدر علی حیدری از نمازگزاران مسجد خاتم الانبیاء جریان ذیل را نزد حضرت آیت الله فاطمی چنین نقل کردند: (در توضیح بگویم چند تن از مسجدیها از جمله حاج حسین تاجیک شاهد بر نقل ماجرا بودند) ایشان نقل کردند:
دخترم بیماری سختی گرفته بود که درمان نمی شد برای درمانش تلاش کردیم ولی نتیجه ای نگرفتیم زمانی که خدمتتان آمده بودم آن روز در منزلتان چند حبه قند به نیت تبرک برداشتم و در منزل آن را با آب مخلوط کردم و به دختر مریضم دادم، 10 دقیقه طول نکشید که فرزندم بلند شد و نشست و کامل خوب شده بود.

● خداوند نوری به مؤمنان می دهد که می توانند فکر انسانها را بخوانند:
به کرّات اتفاق افتاده که معظم له از اعمال، رفتار و نیات درونی افراد خبر دار بوده است و با وجود مسائل عینی زیادی که برایمان پیش آمده و یقین داشتیم و از این موارد در زندگی عالمان ربانی چون آقا سید علی آقای قاضی آشکار است؛ اما بر این مطلب که «خداوند نوری به مؤمنان می دهد که می توانند فکر انسانها را بخوانند» دلیل از قرآن و روایات در دست نداشتیم تا اینکه در یکی از جلسات تفسیر خدمت آقا بودیم حضرت آیت الله فاطمی آن عارف بالله در تفسیر آیه 19 از سوره حدید فرمودند:((کسانیکه به خدا و رسولانش ایمان آورده اند آنها صدیقین و شهدا نزد پروردگارشانند برای آنان است پاداش (اعمال) شان و نور (ایمان) شان و کسانیکه کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند آنها دوزخیانند)) در توضیح اين آیه فرمودند: «خداوند در قبال اعمال مؤمنان علاوه بر پاداش نوری به آنها می دهد که می توانند فکر انسانها را بخوانند، وقتی کنار متقیان و مؤمنان می نشینید مواظب باشید فکرتان نلغزد.» لازم به ذکر است از آیات دیگری که به این مطالب اشاره کرده آیه 12 سوره حدید می باشد.

●اسمت در کتاب هست تو بهشتی هستی:
از نویسندگان مطالب خود شاهد بر این جریان بوده است که: روزی در وضوخانه مسجد خاتم الانبیاء ورامین بودم حضرت آیت الله فاطمی (حفظه الله) با یکی از نمازگزاران مسجد در ادامۀ صحبت که با ایشان داشتند، پس از نگاهی به آن شخص فرمودند: اسمت حاج عباس میرعبداللهی است؟ و آقا فامیلی آن فرد را نیز گفت (که چند تن از مسجدیها شاهد جریان بودند) بعد آقا فرمودند: «تو اهل بهشت هستی اسمت در کتاب هست». آن نماز گزار شعف و شور عجیبی پیدا کرده بود. از شناختی که از این فرد داریم فردی متدین اهل خیر و اعمال حسنه است. لازم به تذکر که : از جمله آیات که نشان دهنده علم کتاب در نزد اولیاء الهی است می توان به آیات 40 سوره نمل، 49 سوره کهف، 30 سوره محمد صلی الله علیه و آله و سلم اشاره نمود.


● اسم او محمدرضا است:
از نماز گزاران مسجد خاتم الانبیاء جریان خود را چنین نقل کردند:
اسم من رضاست، و هیچ وقت نمی دانستم اسمم محمدرضاست. در محفلي که جمعي از آشنايان  نزد حضرت آیت الله فاطمی که خداوند طول عمر با عزت به ایشان عنایت فرمايد،آقا فرموده بودند که : «اسم ایشان محمدرضاست» وقتی یکی از حاضرین آن جلسه اين مطلب را از آقا برايم نقل كرد متعجب شدم، با خود فکر می کردم که آقا از کجا می داند و دلیلی بیشتر بر اطمینان قلبی خود می خواستم تا اینکه تنها کسی که به ظاهر می توانست از این سّر آگاه باشد مادرم بود (پدرم از شهدای جنگ تحمیلی است) وقتی از ایشان پرسیدم، مادرم گفت که: «بله، وقتی شما کوچک بودی اسمت را پدرت محمدرضا گذاشت و بعداً در شناسنامه، رضا به تنهایی نوشته شد» و این را بگویم که از آشنايي ام با آیت الله فاطمی ده سالي
نمي گذرد.


● فرزند دار شدن، بعد از هفت سال:
جناب آقای علی امینی از بسیجیان مسجد خاتم الانبیاء ورامین و از جانبازان جنگ تحميلي جریان ذیل را چنین برایمان نقل کردند: «آقای لطفی از محبین و دوستداران آیت الله فاطمی برایم گفت که: من هفت سال بود که در آرزوی داشتن فرزندی بودم زمانی نزد، آیت الله فاطمی رفته بودم و مطلب را بيان كردم، آقا دستی بر سرم کشید و خواندن دعایی را برایم توصیه کرد و آن را در برگه برایم نوشت و بر مداومت آن فرمایش کردند من فقط یکبار بیشتر دعا را نخواندم و خداوند فرزندی به من عطا کرد.»
● از جمله عباراتی که در کرامات معظم له از زبان مراجع آمده:
- حضرت آیت ا... العظمی میلانی (ره) درباره کتاب آسمان شناسی معظم له فرموده اند: «... نوشته های شما ما را به ملکوت اعلی برد.».(به نقل از معظم له)
حضرت آیت ا... العظمی گلپایگانی (ره): «سید فاطمی را خیلی مواظبت کنید.» (نقل از حاج آقا منصوری از مداحان اهل بيت – ورامين)
- حضرت آیت ا... العظمی مرعشی نجفی (ره)
«ایشان سید مظلومی است، اگر به ایشان ضربه بزنید قطعاً امامزاده و زیارت گاه می شود.» (به نقل از معظم له )
- حضرت آیت ا... العظمی وحیدی (ره) در نامه به معظم له نظرشان را درباره کتابشان «مساجد را از غربت در آوریم» چنين آورده اند : «محذوماً با ابلاغ سلام، مرقوم شیرین زیارت از بشارت  سلامت وجود محترم مسرور شدم قبوض وجود لفاً ارسال شد. خداوند طول عمر به جنابعالی و برکت به صاحبان وجود عنایت فرماید: تألیف شریف راجع به مساجد ملاحظه شد، تقدیر می شود، شکرا... مساعیکم. 17 شوال 1419- سید محمد وحیدی.»
نامه ديگر آیت ا... العظمی سید محمد وحیدی « با ابلاغ سلام و اهداء تهیّت مرقوم محترم بعد از بشارت سلامت وجود شریف و تفقّدتان متشکر و ممنون شدم مدتی بود که باب مواصله و مکاتبه فراهم بود چند مرتبه از رفقای نازی آباد پرسیدم، اخیراً یک نفر از آقایان اظهار نمودند که در ورامین تشریف دارید انشاء ا... تعالی موفق به ترویج و خدمت به دیانت مقدسه بودید و خواهید بود. ادام ا... ایام عزکم متأسفانه تا به حال کتاب مرحمتی به دست من نرسیده حتماً در پست تأخیر کرده است عامل نامه جناب آقای مجد داماد داعی عازم تهران بوده اظهار علاقه نمودند به خدمتتان برسند به هر حال قم مشرف شوید. 1406- 4 شعبان»
● مکاشفه دیدار حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها سال 1383 در مسجد خاتم الانبیاء ورامین در حین مجلس روضۀ: حضرت آیت ا... فاطمی جریان فوق را كه در پي اصرار بسيار، جمعي از مؤمنين بوده چنین نقل فرموده اند و ما عین مطلب شنیده شده را می آوریم «حدود دو سال پیش در مجلس روضه در مسجد خاتم الانبیاء نشسته بودیم در حین مجلس بود دیدم حضرت فاطمه زهرا سلام ا... علیها وارد مجلس شدند.»
● این به من الهام شده است: چند روز قبل از ایام تشریف آوردن ریس جمهور محترم آقای احمدی نژاد به ورامین بعد از نماز ظهر و عصری در حیاط مسجد خاتم الانبیاء حضرت آیت ا... فاطمی داشتند به منزل مراجعت می کردند. با چند تن از دوستانمان با آقا صحبتی داشتیم، ايشان در بین صحبت هایشان این را به ما فرمودم : « این مطلب را بنویسید و به رئیس جمهور بدهید دربارۀ اصلاح نظام بانکداری کشور، این به من الهام شده است» و حضرت آقا در صحبت هایشان متن آن پیشنهادشان را چنین فرمود: «... در نظام اسلامی اصلاح بانکها سالهاست شروع شده و هنوز جا برای اصلاح وجود دارد. دولت کریمه از عواید نفت کشور حقوق کارمندان و کارکنان بانک را بر عهده بگیرد تا ملت بتواند از صندوق خود به طور مشروع و قرض الحسنه استفاده کند بدون گرفتن کارمزد... معضل استفاده ملت از صندوق خود که موجب ربا خواری و گرانی قیمت می شود با این پیشنهاد حل می گردد.» و مدتی بعد از فرستادن پیشنهاد معظم له،به ریاست جمهور محترم ایشان، در جواب معظم له در نامه ای وعده محقق ساختن خواسته شان را داده بود بعد از گذشت این جریانها رياست جمهوري در سخنرانی در مرداد 86 اعلام ایجاد بانک قرض الحسنه را داد.
لازم به ذكر است: از نمونه های الهام در زندگی بزرگانی چون آقا سید علی آقای قاضی و ... ديده شده است.

● مولا فرمود:
يكي از نمازگزاران مسجد خاتم الانبياء كه ما ایشان را به راستی و پاکی می شناسیم جریان ذیل را چنین بیان کردند:
در طی چندین سال اخیر در پی موارد مکرری برای ازدواج می خواستم اقدام کنم موارد را با آیت ا... فاطمی مشورت می کردم و ایشان تأكيد زیادی به شناخت، ایمان، تقوی، خانواده و ... (ملاکها) در این موارد پیش آمده مي نمودند و  مرا به صبر توصیه می کردند: تا اینکه در یک موردی که پیش آمده بود و با وجود اینکه برای معظم له اسم آنها را نگفته بودم و در توصیف فقط چند کلمه گفتم، آقا این عبارت را گفت: «مولا فرموده همین را بگير» والحمد ا... بعد از آن چند روز نگذشت که تمام کارهای ازدواج مرتب بود و این را از کرامات و ارتباطی الهی ایشان می دانم.

● الامرُ الیکم:
حجه السلام و المسلمین آقای رضایی از وعاظ و خطبای مسجد خاتم الانبیاء نقل فرمودند:
«وقتی مقام معظم رهبری اعلی ا... مقامه در ورامین تشریف آورده بودند در جلسه ای که در حوزه علمیه امام صادق (ع) برگزار شده بود از بین حاضرین 2 نفر به نمایندگی ايراد سخنراني كردند، حضرت آيت ا... فاطمي  با استناد بر قرآن (و روايات) فرمودند :
«با كفاري كه به بلاد مسلمين آمده اند جهاد شود و بيرون رانده شوند.کفن بپوشیم خود و دیگران برای جهاد برويم». و در محضر رهبر انقلاب، آقا اين عبارت جالب را استفاده
كرده اند.
«الامر الیکم» امر با شماست.
حضرت آيت ا... فاطمي جريان فوق را در بياني چنين نقل كرده اند:«وقتي رهبر انقلاب ورامين تشريف آورده بودند از جمله مطالبي كه آنجا بيان شد اينكه : ... امام (ع) فرمودند هرگاه كفار از مرز يكي از كشورهاي اسلامي تجاوز كند براي تمام مسلمانان واجب است دفاع كنند و نگويند آن مملكت مربوط به ما نيست به خاطر آنكه دشمن مي خواهد اسم محمد را از بين ببرد، ما آمادگي داريم حركت كنيم دستور خداوند و روايات را عمل كنيم، در عين حال اماما، الامراليكم، كار دست شماست، امر به دست شماست، شما چه مي فرماييد؟»

● روياي صادقه اي كه علت نوشتن كتاب «هي نگوييد آنها پيشرفته اند» گرديده است.
آيت ا... فاطمي در مقدمه قسمت اول اين كتاب ارزشمند در صفحه اول اين مطلب را آورده اند :
« روزهای آخر بهمن 1382 بود که مجالسی راجع به انتخابات مجلس شورای اسلامی تشکیل می شد. در یکی از آن مجالس سخن گو راجع به خدمات و وظایف یک نماینده که باید در پیشرفت اقتصادی و فرهنگی ملت نقش داشته باشد چنین ادامه داد امروز ملت ما حتی از آلمان که در درجه دوم کشورهای پیشرفته قرار دارد عقب مانده تر است و باید سعی کرد و چه و چه... عرض کردم آقای محترم هی نگوئید آنها پیشرفته اند و ما عقب مانده ایم ملت مسلمان ما از چه و در چه عقب مانده اند ملتی که پیغمبر اکرم (ص) اظهار اشتیاق می کند به همین مسلمانها، و اشوقاه به برادران آینده من، عرض کردند: یا رسول الله ما چی؟ فرمودند: شما اصحاب من هستید شما می بینید و ایمان می آورید اما آنها  از روي كاغذ و نوشتار ايمان مي آوردند آنها برادران منند اي شوق من بر آنها، گفتن جمله فوق توهین غیر مستقیم به مسلمانها است. ملتی که کتابی مثل قرآن دارد، ملتی که در رأسش شخصیتهایی مثل محمد و آل محمد دارد، ملتی که بر پنج اصل توحید، عدل، نبودت، امامت و معاد زندگی می کنند ملتی که خدای جهان پشتیبان آنهاست و پیوسته وعده پیروزی و برتری می دهد.
آیه 139 آل عمران:


و آیات مشابه دیگر.
از این گذشته از کی عقب مانده اند، یک عده شارلاتان از خدا بی خبر که پشت به دین و بی اعتنا به انسانهای بزرگ مانند پیغمبران، از آنها که خود را از مسئولیت و تکلیف بندگی خدا آزاد نموده و در اثر بیکاری رو به دنیا و ساختار دنیا آورده اند دنیائیکه به بهترین وجه و متعادلترین قواره ساخته و پرداخته شده، خدای عادل دنیا را بر اصل عدالت بنا کرده (بالعدل قامت السماوات و الارض) این آقایان می خواهند این دنیا را بسازند که خراب می کنند با یک یک اسباب بازیها که به اصطلاح اختراع می کنند و بقول خودشان نوآوری و پیشرفت دارند و تحویل کودکان دنیا می دهند چیزهائیکه ظاهرش زیبا و فریبنده است اما اثر تخریبی دارد و در مجموع معادلات زندگی را بهم زده اند زندگی طبیعی و ساده و بهشت گونه را مبدل به زندگی به اصطلاح صنعتی و پیچ و مهره ای پرپیچ و خم جهنمی می نمایند. توضیح بیشتر در صفحات آینده داده خواهد شد انشاء ا... شاید این اعتراض پنج دقیقه طول نکشید اما گرد یاسی که با سخنان ناطق در مجلس افشانده شده بود بر طرف شد بعد از جلسه تصمیم گرفتم در این باره مطلبی بعنوان «هی نگوئید آنها پیشرفته اند و ما عقب مانده ایم» بنویسیم، جالب اینکه همان شب «رویای عجیب» در عالم رویا دیدم حجرالاسود را از خانه خدا کنده و آورده اند کجا و در چه محلی و پیش چه کسی درست معلوم نبود، بنده هیجان زده می گفتم زود باشید برگردانید به محلش که خطا و جسارت بزرگی راجع به خانه خدا شده و آثار بسیار ناهنجاری در پی خواهد داشت. از خواب بیدار شدم و تعبیرش را همان اقدام به نوشتن این مطلب نمودم که انشاءا... مورد رضایت صاحب خانه خواهد بود.
        جمعي از شاگردان جلسه تفسيرمعظم له -  شهريور 86
قبل از سئوالم آقا جوابم را گفت!
حجه الاسلام والمسلمین نوبخت از ساکنین شهر مقدس قم نقل فرمودند :
مراجعه کرده بودم منزل آیت الله فاطمی خداوند حفظشان فرماید : سئوالی از محضرتان داشتم با خود می گفتم : آیا سئوال را مطرح کنم یا نه ؟ قبل از اینکه سئوالم را از محضرشان بپرسم آقا جوابم را مستقیم گفت و از این اتفاقها بارها برایم خدمت ایشان پیش آمده .
آقا سیبی به بنده دادند و بیماری ام شفا پیدا کرد!
آقای تاجیک از مومنین و نمازگزاران مسجد خاتم الانبیاء ورامین از جانبازان دفاع مقدس نقل فرموده انده که : بنده بیماری داشتم و منزل آیت الله فاطمی رفتم و مریضی ام را به آقا گفتم آقا سیبی را به بنده دادند و از آن سیب خوردم از منزل آیت الله فاطمی که بیرون آمدم بیماری ام شفا پیدا کرد.
مولایم علی علیه السلام فرمود :
جناب آقای منصوری از مداحان اهل بیت و شعرای عصمت و طهارت با احترام خاصی مطلب ذیل را نقل کردند :
مرحوم آقای حاج عباس رحیمی می فرمودند وقتی جنازه پدر بزرگوار حضرت آیت الله فاطمی را از تبریز به یکی از امامزاده های شهر مقدس قم برای دفن آوردیم(که در آنجا مقبره خانوادگی دارند) در آمبولانس نشسته بودیم که سرایدار آنجا با عجله پیش ما آمد. دیدم که هراسان آمد حرفی برای گفتن دارد. سرایدار می گفت : دیشب در عالم خواب دیدم مولایم علی علیه السلام به خوابم آمد و فرمود : فردا صبح زود اولین جنازه ای که می آوردند سید بزرگواری است که از راه دور می آید به او احترام کنید .

چشم بصیرت :
مطلب اول
یکی از فرزندان شهدا دفاع مقدس نقل فرمودند که : به دنبال دعوتی که از حضرت آیت الله فاطمی برای صرف شام در منزلمان نموده بودیم در مسیر راه در اتومبیل همراه ایشان بودم آن سالک الی الله از احوال برادرانم سئوال کردند در ادامه به این مطلب اشاره کردند: پدر شهیدتان نیز در آن محفل است امشب پدرتان آنجاست .

مطلب دوم
از دوستان مسجدیمان نقل کردند : تابستان بود در نماز جماعت آیت الله فاطمی شرکت کرده بودم آیت الله فاطمی تشریف برده بودند منزل، می خواستم آقا را ببینم و مدتی در جوارشان باشم به منزل آقا رفتم دیدم ایشان در اتاق مراجعات و ملاقاتهایشان نشسته اند . ایشان فرمودند : به آقا رضا ( که آقا را در امور اجرائیش کمک می کند) می گویم امروز صبر کن میهمان دارم و با اشاره مرا نشان دادند . در صورتیکه این حقیر کوچکترین مطلبی درباره آمدنم به ایشان نگفته بودم . در محضر آیت الله فاطمی و آقا رضای عزیز مهمان معظم له بودیم.

آقا از غذایتان برای مریض بردم و شفا پیدا کرد :
یکی از دوستان مسجدی نقل می کند : با حضرت آیت الله فاطمی در مسجد مهدیه کارخانه قند در مراسمی شرکت داشتیم از نمازگزاران دیگر مسجد خاتم الانبیاء نیز همراهمان و شاهد جریان بودند . آیت الله فاطمی وقتی از درب مسجد به داخل آمدند فردی جلوی معظم له را گرفت و بعد از احوالپرسی وابراز ارادت گفت : آقا من، آقای تاجیک هستم یکی از کسبه خیابان درختی هستم، از غذا شما برای مریضم بردم و شفا یافت .

از انگشتانم نور بیرون می آمد :
از حضرت آیت الله فاطمی به ندرت شنیده شده که کلمه(من) را به زبان آورند مگر جایی که لازم بوده است . معظم له در جلسه ای پس از نماز مغرب و عشاء که جلسه آموزش اصول عقاید بود برای اثرگذاری بیشتر مطالبی که در دفاع از دین نوشته اند، فرمودند: «بعد از نوشتن جزوه(مساجد را از غربت درآوردیم)، در عالم خواب دیدم که از انگشتان دستم نور سبزی بیرون می آمد و تعبیر آن را اثرگذاری نوشته هایی می دانم که در مسائل دینی داشته ام .


آگاهی از اخبار دیگران :
مطلب
از جمله نمازگزاران مسجد خاتم الانبیاء ورامین نقل کردند : دعا کردن برای آیت الله فاطمی را یک نوع ادای دین برخورد می دانم، به خاطر عنایات و زحمتهایی که این ولی الهی برای مردم در راه هدایت، بندگی خدا، آموزش علوم اسلامی، حل مشکلات مردم و ... کشیده است . و این را خوب می دانم که با این دعاها حتی کمی از آن زحمات را هم نمی توانیم جبران کنیم . بنده چند روزی بود که در دعاهایم بسیار ایشان را یاد می کردم بعضی اوقات در این چند روز فکر کردم آیا ایشان از این موضوع مطلع هستند یک روز در همین ایام خاص در محضر ایشان بودم که آقا بی مقدمه فرمودند : « از اینکه مار را دعا می کنید ممنونم . »

مطلب دوم
یکی از شاگردان اهل صدق معظم له نقل می کند : مدتها مسئله ی علمی- شناختی- ذهنم را درگیر کرده بود . مطلب را با دوستان مطرح نمودم می خواستم پاسخ سئوال را به صورت دست نوشته ای از معظم له داشته باشم . متن سئوال را یکی از دوستان از طرف جمع نوشت. با اینکه نشانی از من در آن متن نبود، آیت الله فاطمی بعد از استقبال گرمی از طرح سئوال روبه من کردند و فرمودند : نامه را شما نوشتید.

بنده خدا نیز بگوید بشو می شود :
حضرت آیت الله فاطمی آن فانی فی الله در نکات خاص عرفانیشان بیان فرموده اند : (انسان در راه بندگی خداوند به مراتبی می رسد که همانطور که خداوند تبارک و تعالی به چیزی می گوید بشو، می شود(کن فیکون) بنده او نیز بگوید بشو، می شود. از دوستان مسجدیم، محمدرضا جریان را اینچنین برایمان تعریف می کند : بنده در یکی از نهادهای دولتی مشغول بودم . طی جریان کاری قرار شد به یکی از مناطق جنوبی کشور منتقل شوم. با انتقال به آنجا مشکلات زیادی برایم به وجود می آمد . با مسئولین مربوطه صحبتهای زیادی داشتم نتیجه ای حاصل نشد. راهی برایم نمانده بود از خداوند استعانت جستم، به ذهنم آمد تماسی تلفنی با معظم له داشته باشم . و مطلب را برای ایشان مطرح کنم . بعد از احوالپرسی و ذکر مشکلم با ایشان، آقا چند جمله ای بیشتر نگفتند که : « کجا می خواهی باشی ؟ » پاسخ دادم همینجا(تهران) فرمودند : «همانجا باش» با کمال تعجب با خودم گفتم : آقا، هیچ تحقیق و پرسشی نکردند اما چطور بدون هیچ مقدمه ای آخر، آقا همیشه در مسائل آگاهی، تحقیق و دانایی از آن را مدظله دارد. پس چرا چنین گفتند : اما با وجود شناختی که از کرامات، فوق العادگرها و علوم الهی ایشان داشتم پذیرفتم و ایشان برای آرامش و اطمینان قلبی ام امر نمودند : «2 رکعت نماز بخوان و از خدا بخواه مشکل حل می شود ، انشاء الله» بعد از انجام دستور ایشان دوباره به مسئولین مراجعه نمودم، دقایقی صحبتی بین من و مسئولین رد و بدل شد و این باعث و علت شد و اصل مطلب این بود که ورق برگشته بود در اثر نفس الهی ایشان و نامه را زدند بمانم و نهایتاً من در تهران ماندم .




فردا شما با توکل به خدا به دانشگاه مراجعه کنید، مشکل شما عین روز روشن حل شده است :
از محبین آن عارف کامل نقل می کند : من از دانشجویان دانشگاه اسلامشهر هستم برای ثبت نام ترم جدید با مشکلی عجیب مواجه شدم . اشتباهی سهواً انجام داده بودم که از جهت قانون دانشگاه جرم محسوب می شد و من هم از آن اطلاعی نداشتم و مسئله به کمیته انضباطی کشیده شد و گفتند دیگر حق ثبت نام نداری. بسیار ناراحت شده بودم و از ادامه تحصیل ناامید. یکی از دوستانم مرا نزد حضرت آیت الله فاطمی بردند و در عین مراجعه، بسیار ناراحت بودم آقا با خواندن آیه ای از قرآن وچند توصیه، مرا آرام نمودند و فرمودند : فرض کنیم که آخرش این است شما را از دانشگاه اخراج کنند . اما، مومن چون ایمان به خدا دارد پس در هر چیزی توکل به خدا می کند و حتی در بدترین شرایط ناراحت نمی شود و چون همه چیزی از ناحیه خدا به ما می رسد، مومن راضی به رضای خداست . بعد از آن این مطلب را فرمودند : این مسئله خیری برای شماست و فردا شما با توکل به خدا مراجعه به دانشگاه کنید که مشکل شما عین روز روشن حل شده است . بدان که خدا شما مومنین را دوست دارد و با این اتفاقات می خواهد شما را به سوی خود برگرداند . فردای آن روز به حسابداری دانشگاه مراجعه کردم مشکلم راحت حل شد و حسابدار به اشتباهِ خود پی برده و از من معذرت خواهی کرد.
آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند             آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند

مشاهده نور در فرزندان شهداء :
زمانی در محضر معظم له درباره شهدا صحبت بود ایشان از جملاتی که فرمودند اینکه : شهدا و مجاهدان در راه خدا قبل از آنکه به بهشت اصلی برسند در این دنیا وارد بهشت می شوند و بعد نام دو تن از فرزندان شهدا را آوردند و فرمودند : «در وجود اینها نوری دیده می شود » و در ادامه افزودند : خداوند در فرزندان شهدا به واسطه شهادت پدرشان نوری گذاشته است که انسان آن را می بیند .

کلامی از پدر معظم له :
در مجلس میهمانی از معظم له درباره پدر مکرمشان سئوال شد آیت الله فاطمی مطالبی را فرمودند : (پدرم انسانی پاک، عالم و منبری معروفی بود مانند پدر بزرگم که در مراغه منبری معروف بود). بعد این کرامت را از پدر بزرگوارشان نقل کردند :(وقتی پدرم را برای تشییع جنازه به امامزاده در قم بردند شب قبل یکی از بزرگان قم در عالم خواب به خادم آن امامزاده گفته بودند فردا در فلان مکان یکی از اولیاء الهی را دفن می کنند و فردای آن روز خود آن بزرگوار هم که بخواب خادم آمده بود در مراسم تشییع شرکت کرد و این جریان را خادم برایمان نقل کرد ) .

از کرامات استاد :
مطلب ذیل را یکی از طلاب علوم و دینی که در پایه هفتم تحصیل می نمایند نقل فرمودند: آقا مهدی این مطلب را کرامتی از استادشان می داند :
سال دوم طلبی در حوزه علمیه مشغول به تحصیل دروس حوزه می بودم ناگهان مشکل عظیمی مانع ادامه این سعادت شد هنوز در ابتدای ورود خودم شناختی از حضرت آیت اله فاطمی نداشتم. اگر مشکلم را به سنگی بزرگ در چاهی عمیق تشبیه کنم گزافه نگفته ام. ناامید و سرشکسته از ادامه تحصیل، دعا و توسل به حضرات ائمه معصومین نمودم . ناگهان روزی به خود گفتم چرا ناامیدی؟ چرا گوشه نشینی؟! می گویند سیدجواد در دلهای مشتاقان به علم و معرفت حکومت می کند . در شب قدر به مسجدش رفتم. آقا وارد مسجد شد چهره نورانی و قد و قامن متواضع . بعد از نماز گفتم به محضرش می رویم، آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم . این کوه خضوع و خشوع برای من طلبه سال دوم از جای خود برخاست و آقا برای کوچک و بزرگ همینطور بودند من این تواضع را در استادم آیت الله لنگرودی هم دیده ام . شبی به خود گفتم مشکلم را با او بازگو کنم . نامه ای برای او نوشتم. چند شب بعد او را در دیدار عالم رویا دیدم حال چه شد بماند او در عالم رویا به حوزه علمیه آمد برای دیدار من بعد از خواب تمام مشکلات من مرتفع شد من در توسل خود طلبگی را می خواستم و شاگردی یک عالم متواضع که سعادت شاگردی این بزرگوار نصیبم گشت . حال چند سال است زانوی تلمذ در محضرش می زنم.

ایشان برای آمدن پیش ما اجازه نمی خواهد، انگشتری بنده را به ایشان داده ام .
جناب آقای فاتحی از محبین اهل بیت از درس آموخته های حضرت آیت الله فاطمی است
 آیت الله فاطمی در مورد ایشان فرمودند : برای ایشان حالات مکاشفه روی می دهد، ایشان نظر کرده اهل بیت اند .
آقای فاتحی نقل می فرمودند در حالاتم خدمت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام رسیدم آقا در صحبتهایشان فرمودند : «ایشان(آیت الله فاطمی) برای آمدن پیش ما اجازه نمی خواهد و همچین فرموده اند که انگشتری سبز به ایشان داده ام » .
و نقل کردند که در حالاتی (مکاشفه بوده)، از یاران اهل بیت علیهم السلام به من فرمودند: «ایشان هم ردیف آقای بهجت است . » لازم به ذکر آن که تمام مطالب نقل شده بالا را، ایشان محضر آیت الله فاطمی نقل کرده اند و ایشان تائید فرمودند .


شب تاسوعا :
تشریف آوردن اهل بیت علیهم السلام و حضرت زینب سلام الله علیها به مسجد حضرت ابوالفضل ورامین : آقای مهدی شیخی از محبین اهل بیت و دست اندرکاران هیئت ابوالفضل این جریان را چنین نقل فرموده اند که : شب تاسوعا بود حضرت آیت الله فاطمی نیز، در جلسه عزاداری مسجد حضرت ابوالفضل که در خود مسجد، برگزار می شد حضور داشتند به همراه یکی از هیئتی های آنجا برای تهیه ظروف پذیرائی از هیئت خارج شدیم و به قهوه خانه ای که در خیابان 15 خرداد روبروی پاساژ قالیشوانی است رسیدیم علی آقا که بالای قهوه خانه رفته بود، سراسیمه پایین آمد(در بیداری) و گفت همانجا که هیئت برگزار می شد نوری سبز بالای هیئت دید: وسایل را سریع برداشته به آنجا دویدیم و داخل هیئت شدیم و در هیئت شور و حال عجیبی بود (برایمان آشکار نبود) وقتی زمان هیئت تمام شد دیدیم مردم رفتند ولیکن آیت الله فاطمی هنوز نشسته اند برای اطمینان مطلب، مطلب اتفاق افتاده آن را بری آقا بازگو کردیم آقا فرمودند : اهل بیت علیهم السلام و حضرت زینب سلام الله علیها امشب اینجا در این مجلس بودند . آقای محمد فتحی خاطر دارد که آن شب ما، در محضر آیت الله فاطمی چقدر گریه کردیم و آقا سفارشاتی به ما فرمودند از جمله اینکه قدر خودتان را بدانید. ایشان آن شب تا صبح در مسجد حضور داشتند و بعد از نماز صبح تشریف بردند.

طی الارض اول
این مطلب در ورامین معروف است و شاهدان زیادی دارد که سالهای پیش معظم له در حین عروسی فرزندشان اتفاق افتاده :
کوتاه قضیه از این قرار است که آقا نتوانسته بودند در مراسم عروسی فرزندشان شرکت نمایند و در ورامین تشریف داشتند اما لحظه ای آقا را در حین مراسم دیده اند . و ایشان جلوی درب به میهمانان دست می دهند و خوش آمد می گوید .
رویای صادقه ای که علت نوشتن کتاب شهید و برترین آنها شده است .
معظم له در مقدمه کتاب شهید وبرترین آنان، علت نوشتن کتاب را، رویای صادقه ای ذکر می کند که ما عیناً قسمتهایی از مقدمه کتاب را در اینجا نقل می کنیم: چندین بار در عالم رویا، والد مرحوم که رحمت ایزدی به روح پاکش باد مرا مشمول عنایت خود نمود و به مانند ایام حیاتش مرا راهنمایی کردند که تأثیر بسزایی در زندگی ام داشت از جمله در پائیز سال 1357 که قریب به 20 سال از فوتشان گذشته بود شبی در عالم رویا به من گفت : سید جواد راجع به جناب حمزه سیدالشهدا چیزی بنویس صبح آن شب، جمعه بود، پسربچه ها را برداشته و به یکی از هیئتهای دائم تهران رفتیم . آن روزها(زمان طاغوت) یگانه راه موثر جهت تحکیم مبانی مذهب و عقاید اسلامی همان هیئتهای مذهبی بود... واعظ سخنران به قسمتی از احوال حضرت حمزه سیدالشهداء کشانید من همانطور که داشتم گوش می دادم رویای دیشب پیش چشمم مجسم شد و قدری در بحر آن رویا و مطابقت آن با وضع سخن واعظ ... و بالاخره فهمیدم که رویاء صادقه است و نباید بی تفاوت بود و همین جهت دست بکار شده .. این موقع، اوج انقلاب به رهبری قائم اعظم حضرت آیت الله العظمی امام خمینی مدظله العالی فرا رسید و از سوی دیگر کار تطبیق رمزهای سفینه البحار با چاپهای جدید که مدتها بود شروع کرده بودم و نصف کاره بود بیشتر به آن مشغول بودم تا بحمدالله والمنه به پایان رسید دوباره نوشتن و تکمیل احوالات حضرت حمزه را شروع کردم که این دفعه مرا به حکم تداعی به بحث مسائل انقلابی کشانید که (مسائل روز بود) متوجه شدم رویای پدر و سفارش آن مرحوم مرا به دریایی از معارف اسلام و قرآن در خصوص جنگ و انقلاب آشنا کرده است .

از بزرگان نجوم :
قال معصوم علیه السلام : من لایعرف النجوم فهوعنین فی معرفه الله : کسی که نجوم را نشناسد . پس او در خداشناسی، عنین است .
معظم له سالهای متمادی در هیئت و نجوم مطالعه و تحقیق و فعالیت داشتند که در سطح عالی برجستان هیئت و نجوم قرار دارند . در این باب به نقل چند مطلب می پردازیم علامه آیت الله جعفر سبحانی از همدرسیهای ایشان درباره معظم له در دو بیان جداگانه فرموده است : «ایشان در هیئت و نجوم خیلی کار کرده است، ایشان نجوم خیلی خوبی دارند.» از جمله آقای گرانسنگ حضرت آیت الله فاطمی دستگاه افلاک نماست . معظم له در شرح این اثر آورده اند که : « این اثر دارای نقشه تمام آسمان و جداول و فهرست شکلهای آسمان می باشد که با آن تمام اسمان را در هر فصل و در هر ساعتی از شب طبق انتخاب می توان دریافت کسانی از دانشمندان نجوم که عمری را در این راه گذرانیده اند و پشت تلسکوپهای مهم دین از اول شب تا صبح به نظاره آسمان نشسته اند ارزش این اثر را می دانند . این اثر ساخته کارخانه پیروز مارک تهران می باشد.» همچنین به نقل از مداح اهل بیت حاج آقا منصوری از بیان یکی از اساتید نجوم دانشگاه تهران که چندین سالم در نجوم در خارج از کشور تدریس می کردند گفت : «استاد ما بالاتر از اساتید نجوم است . استاد ما در ورامین بنام سیدفاطمی، هر وقت در دانشگاه مسئله ای آن چنانی پیش می آید باید ایشان دخالت کنند» و مطلب دیگر درباره معظم له مصاحبه تلویزیونی ایشان پیرامون مسائل نجوم می باشد و لازم به ذکر اینکه : از روسای دانشگاه آزاد اسلامی از معظم له برای تدریس دعوت نموده بودند که آیت الله فاطمی تأکید بر تشکیل جلسات خاص نجوم در مسجد نموده و تقاضا را نپذیرفته بودند .
از آثار دیگر ایشان درباره هیئت و نجوم کتابهای :
1- آسمان شناسی 2- صفحه آسمان 3- آسمان شناسی برای همه .






آقا اساس عرفانشان را از کدام استادتان گرفته اند:
از آیت الله فاطمی سئوال شده بود که آقا اساس عرفانشان را از کدام استادان گرفته اند؟ ایشان فرمودند : « عرفانم را از حضرت آیت الله العظمی بروجردی گرفته ام » .
از جمله توصیه های حضرت آیت الله فاطمی برای خودسازی به نقل از استاد عظیم الشانشان حضرت آیت الله العظمی بروجردی (ره) : آیت الله العظمی بروجردی (ره) در درس فقه شان فرمودند از من پرسیده اند در مورد رسیدن به لقاء الله، مقامات بالای عرفانی و شناخت خدا و من گفتم(جواب آیت الله العظمی بروجردی): با ریاضت، و فقط ذکر گفتن و گوشه نشینی می شود رسید به آنها، کسی که جسم را ضعیف بکند . (ریاضت بکشد)روح، قوی می گردد و کنار نشستن و ریاضت آن اثر دارد ولی در اسلام مورد مذمت است. اما اگر در زندگی 24 ساعته بین مردم باشید هم می توان مقامات را طی کنید و این سه چیز برنامه را بیان کردند .

نافله ها : (نافله های نمازهای واجب به ویژه نماز شب).
ادای حقوقی که بر گردن خود است : حقوق پدر و مادر، همسایه و ...
متوسط بودن درخوردن(کم خوردن، سبک نگه داشتن معده) و با این برنامه ها می توان مراتب را طی کرد و به بالاترین مراتب رسید.


آمدن حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام ) از درب مسجد  
آقا سعید از دوستان مسجدیمان، جریان ذیل را چنین نقل می کند : عید سعید فطر سال 86 صبح آن روز، جمعی از مومنین و اهالی مسجد خاتم الانبیاء محضر حضرت آیت الله فاطمی برای دیدارشان تشریف آورده بودند. آقای سیدحسن حسینی به افراد جلسه اضافه شدند آقا با ایشان احوالپرسی گرمی نمودند و اورا با لفظ پسرعمو صدایشان کردند. (ذریه حضرت زهراسلام الله علیها ) و غالباً معظم له در دیدار با مردم از جای خودشان به احترام برمی خیزند. بعد از احوال پرسی، نشسته بودند که آقاسید، این عبارات را در محضر حضرت آیت الله فاطمی آن فانی فی اله بر زبان جاری کردند: « به جان جدم اگر دروغ بگویم، آن دنیا جلویم را بگیرند. یکبار من دست نماز گرفتم از آن در (که کنار کمک دستگاه صوتی مسجد است) آمدم داخل یکباره دیدم حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) از درآمد داخل ( دربیداری) و بین من و آقا قرار گرفت و صورتش را هم دیدم . » حضرت آیت الله فاطمی سر را به تایید حرکت دادند و فرمودند : الحمدالله
از آقا پرسید:
یکی از مومنین نقل فرموده بودند با این آیین ها و فرقه های و روشهای انحرافی و نادرست رایج زمان، روح فردی را که به رضایت خودش بود. را که اسمش آورده نمی شود ) با احظار روح برده بودن به منطقه از کشورمان و حال فرد عامل نتوانسته بود روح را برگرداند و روح به حالت سرگردان بوده ، نهایتاً آشنایان به حضرت آیت الله فاطمی (حفظه الله) مراجعه کرده و آقا با آن عبودیت که در محضر خداوند دارند روح را برگردانده بود.

درمان بیماری شدید روحی
محمد اقا از فرزندان شهدای تحمیلی که نوجوانی حسینی است نقل می فرمودند که یکی از اهالی شهرستان ورامین که نسبتی با یکی از دوستانمان داشتند و برای درمان به دکترهای زیادی مراجعه نموده بود و حالات بیماری شدید روحی داشتند در صحبتی که پیش آمد به دوستم گفتم که ایشان را نزد آیت الله فاطمی که خداوند طول عمر با عزّت به ایشان عطا فرماید ببرید ایشان راه حل مشکل را می داند در مراجعه ای که پیش ایشان کرده بودند آقا دستورالعمل بسیار ساده اسلامی به آنها فرموده بود و مشکلشان در طی یک هفته رفع شده و خوب شدند .
مریض در مدت کوتاهی شفا پیدا می کند.
بزرگواری نقل می فرمودند که آقا فرموده بودند سیبی داده بودند فرزند یکی از اهالی شهرستان ورامین به طور عجیبی مبادرت به خوردن گچهای دیوار منزل می نمود. مریض را محضر آقا می آورند و آقا آن صاحب نفس و عارف عظیم الشان سیبی را به ایشان به نیت شفا الهی می دهد و مریض در مدت کوتاهی شفا پیدا می کند .










چرا به او سیب نداده ای
از نمازگزاران مسجد خاتم الانبیاء سالها در خدمت معظم له بود. نقل فرمودند: فردی فرزندش کسالت داشت،مطلب را پدر بچه به آیت الله فاطمی گفته بودند و ایشان فرموده بودند که به بچه سیب بدهید لیکن پس از مدتی پدر بچه خدمت آقا آمده ولی قبل از اینکه حرفی بزند آقا فرموده بود که : چرا به او سیب نداده ای .

رویای صادقه ای از تشییع پدر بزرگوارشان :
حضرت آیت الله فاطمی(دام ظله) نقل می فرمایند که : یکی از اولیاء الهی در قم برایم تعریف کردند که در عالم خواب(یا رویا) به من گفته شد که فردا یکی از اولیاء خدا را در فلان مکان تشییع جنازه می کنند. فردای آن روز بنده به آن مکان رفتم و دیدم پدر شما را آوردند و تشییع کردند .
·    سنگ کلیه داشتم
از نمازگزاران و شاگردان حضرت آیت الله فاطمی (دام ظله) نقل فرمودند: صبح روزی محضر آقا در مسجد نشسته بودیم و ایشان در مسجد جلوسی داشتند و همچنین در حال مطالعه نیز بودند : مرحوم آقای محمد تاجیک که خداوند تمام اموات را غریق رحمتش نماید خدمت آقا آمده بودند در حین صحبتهایی که با ایشان داشتند این مطلب فرمودند که : آقا من بیماری سنگ کلیه داشتم و اذیت می شدم و قرار بود ( در همان روزها ) برای عمل بیمارستان بروم، دعا به درگاه الهی داشتم و به اهل بیت متوسل شدم و به یادتان بودم شب در عالم خواب دیدم که شما با عده ای داخل منزلی شدید . به من گفتید تابحال چه از ما خواسته اید که جوابتان را نداده ایم ...
آقا وقتی از خواب برخواستیم دیگر خوب شده بودم و دیگر سنگ کلیه ام خوب شده بود.

چه بیان بلندی
زمانی از معظم له سوال شد آقا چطور باشیم که بعد از مرگ پشیمان نباشیم در جواب فرمودند : « راه محمد و آل محمد را بروید، برنامه 24 ساعته اهل بیت را . »

آقا سیبی به بنده دادند و بیماریم شفا پیدا کرد
آقای تاجیک از مومنین و نمازگزاران مسجد خاتم الانبیاء ورامین، از جانبازان دفاع مقدس نقل فرمودند که : « بنده بیماری داشتم زمانی منزل حضرت آیت الله فاطمی به حضورشان رسیدم،آقا مهمان داشتند، مریضی را نیز به آقا گفتم، از ظرف جلویشان آقا سیبی را به بنده دادند و از آن سیب خوردم، (وقتی) از منزل آیت اله فاطمی بیرون می آمدم بیماری ام شفا پیدا کرد.» آقا می فرمودند که :« جد ما در موقع مریضی سیب را میوه شفابخش قرار می داد. »



بیماری شدید روحی
از دوستان مسجدیمان نقل فرمودند که : حالات روحی ام بسیار بهم ریخته بود خدمت آقا آمدم مشکلم را به ایشان گفتم، آقا فرمودند سرت را بیاور جلو و دست مبارکشان را روی سرم کشیدند و ذکری را زیر لب زمزمه می کردند، بعد به سرم فوت کردند. یکباره احساس راحتی کردم و دیگر مشکل را نداشتم. همچنین آقا ذکری را یاد داده بودند که حالات بهجت قلبی و معنویت عجیبی در نمازها پیدا می کردم .

طی الارض دوم
از شاگردان معظم له مطلب ذیل را بیان فرمودند : روزی در حال نماز خواندن حال عجیبی در سجده به من دست داد. این موضوع را با حضرت آیت الله فاطمی که خداوند حفظشان فرماید در میان گذاشتم آقا فرمودند : « عنایت شد. به تو، نگهش دار» و همچنین فرمودند « اگر این حالت دست داد ما را هم دعا کن » در یکی از نمازهای شب که همان حالت معنوی به من دست داده بود. در این حالات آقا را (آیت الله فاطمی) را داشتم دعا می کردم و بعد سر از سجده برداشتم که (دربیداری) دیدم آقا وارد اتاق شد و مرا نگاه می کرد به من سلام کرد.
(فکر می کردم که جریان چه بود) فردای آن روز جریان را برای آقا گفتم، آقا لبخندی زد فرمود : دعایت مستجاب شد.
طی الارض سوم
از مومنین محضر حضرت آیت الله فاطمی آمده بودند در بین صحبتها این مطلب را بیان کردند که آقا برای زیارت مکه معظمه که رفته بود، شما را در آنجا دیدم،(در بین جمعیت) آقا در جواب فرمودند : که خواسته بودیم آمدیم، اگر خداوند بخواهد می شود .

از آشنایتان چه خبر؟
از محبین آقا نقل کردند که : یکی از آشنایان در بیمارستان بستری بودند و فردای آن شب عمل جراحی قلب داشتند و خانواده شان بسیار نگران بودند به بنده گفتند که تلفنی از آقا بخواهم که برای شفای ایشان دعا کنند . وقتی با آقا تماس گرفتم احوالپرسی کردم و صحبتهایی در ادامه رد و بدل شد ولی نتوانستم موضوع بیمار را مطرح کنم آقا به طور عجیبی بدون اینکه حرف از کسی بیاورم فرمودند: از آشنایان چه خبر ؟ وقتی معظم له این را گفتن(بی شبهه) یقین کردم از احوال آن خانواده و درخواستشان آگاه است، پیامشان را به آقا رساندم، آقا در حق بیمار دعا فرمودند و از خدا سلامتی بیمار را خواستن و فردای آن روز خانواده خبر داده بودند که خطر رفع شده و صحت حاصل آمده است .

کفشهای جلو پای آقا جفت شده بود
دو نفر از نام آشنایان در مسجد خاتم الانبیاء نقل فرموده اند که : مومنی، حضرت آیت الله فاطمی را جهت حساب سال و خمس خود به منزل دعوت می نمایند همسر این مرد که با روحانیت مخالفت و ضدیت می کرده، زمانی که مهمانها داخل منزل بوده اند . کفشهای (نعلین) آقا (آیت اله فاطمی دام ظله) رابه آن طرف (دیوار) پرت می کند اما با تعجب وقتی آقا برای بیرون رفتن مراجعه می کند زن می بیند که کفشهای آقا جلوی ایشان جفت شده است و آن زن آنقدر گریه می کند و از آقا معذرت خواهی می کند .
    
·    درزیارت:
حضرت آیت الله العظمی فاطمی درنقل جریان یکی ازسفرهای حج شان این مطلب را نقل فرمودند  که :« برای زیارت خانه کعبه داشتیم مشرف می شدیم وسیله نقلیه عمومی که سوارآن بودیم خراب شد. پیاده شدیم وتا مکان بیت الله الحرام فاصله ای مانده بود داشتیم پیاده می رفتیم. یکباره دیدم وسیله ای حوالی مان نگه داشت آقای جلیل القدر بزرگواری بود. سوارم نمودند وتا مکان نزدیک خانه کعبه بردند. بعد از پیاده شدن همان آن (لحظه ) که برگشتم ایشان را ببینم متوجه شدم ایشان نیستند وآن وسیله نقلیه نیز نبود».
·    آیت الله العظمی بهاء الدینی فرمودند:
ازدوستان وارادتمندان معتمد معظم له نقل می فرمودند که درزمان جنگ تحمیلی سه تن ازرزمندگان ارادت زیادی به آیت الله فاطمی داشتند ودائما خدمت ایشان می رسیدند که درجنگ هرسه نفر به فیض شهادت نائل آمدند. یکی ازآن شهدا نقل می فرمودند که :
- صبح روزی زمان مراجعت آقای آیت الله فاطمی برای اقامه نمازصبح خدمتشان بودیم تا با ایشان به مسجد مراجعت نمایند. آقا برای آمدن به مسجد حاضربودند ولیکن درحیاط به درختی نگاه می کردند ومدتی این حالت طول کشید وحتی به آقا گفتم آقا وقت نماز است ایشان هنوز همانجا را نگاه می کردند دقت کردم دیدم مابین آن درخت پرنده ای است که ایشان آنجا را نگاه می کنند وازهمه مهم تر آنکه آن پرنده به زبان آقا با ایشان صحبت می کردند. بسیار برایم عجیب بود. بعد ازمدتی  آقا تشریف آوردند برای نماز.
این قضیه را که آن شهید نقل کردند برایم بسیار مهم بود آن زمان درملاقاتی که به محضر آیت الله العظمی بهاء الدینی درقم رسیدیم وایشان شناخت خوبی نسبت به آقا داشتند وقتی قضیه را بازگو کردم آقا قرآن را بازنمودند جریان سلیمان و هدهد آمده بود. آیت الله بهاء الدینی فرمودند: این فرشته ای ازجانب خداوند بوده که به صورت پرنده خدمت ایشان (آیت الله فاطمی ) رسیده اند.
ودربیانی آیت الله بهاء الدینی به ما فرمودند: « چرا راهت را دورمی کنی ومی آیی پیش ما، بروید پیش سید جواد فاطمی».
همچنین دردیداری که با آیت الله فاطمی داشتند وما آنجا بودیم بعد ازجلسه به ما فرمودند: « این سید اخلاص بالایی دارد ایشان را رها نکنید، هرجا رفتند با ایشان بروید.»


·    حضرت علی (ع) از ایشان مراقبت می کردند.
همسر مکرمه حضرت آیت الله العظمی فاطمی دام ظله (خانم    ) برای آشنایان نقل فرمودند که : « برایم بسیار عجیب بود به بعدش به چشم خود دربیداری دیدم که حضرت علی (ع) بالای سرایشان هستندواز ایشان مراقبت می کند».
همچنین نقل فرموده اند که :« بارهادرحالی که ایشان خواب بودند می شنیدم که صحبت می کنند وقتی توجه می کردم متوجه می شدم خطاب شان ومخاطبشان ملائکه الله هستند.»


·    آقا برای زیارت خانه کعبه آمده بودند
یکی ازمتدینین شهرستان ورامین نزد آیت الله فاطمی نقل فرمودند که : آقا برای خانه کعبه که رفته بودم شما را درزیارت خانه خدا دیدم (درصورتی که شما اینجا ، ورامین ) بودید، آقا با آن وجود الهی شان فرمودند:
« خدا بخواهد می شود، خواسته بودیم آمدیم.»  ودرحالات و معنویات بزرگان واولیاء درباب طی الارض ها مطالب صحیحه آمده است.
شما را درزیارت کربلا دیدم
ازدیگر اهل ایمان نقل درمحضر معظم له نقل می فرمودند که : «آقا برای زیارت کربلا رفته بودیم درطول زیارت ها آقا شما را دیده ام» (درحالی که ورامین بودید)  ملاطفت ومهربانی نسبت به ایشان نمودند.

·    امشب تمام می شود.
ازشاگردان آیت الله فاطمی نقل می کردند که :« بنده داشتم واسطه ازدواج دو زوج جوان می شدم کلیت جریان را روزی محضر آقا بیان کردم وراهنمایی خواستم آقا سفارش نمودند به واسطه شدن برای ازدواج ها و توصیه به این کارخیر، گذشت  تا شب خواستگاری فرارسید . یک مسأله پیرامون همی موضوع ازایشان سئوال نمودم آقا جواب فرمودند وازجمله مطالبشان این بودکه شما امشب تمام می شود با وجود آنکه طبق تمام نتیجه گیری ها وجمع بندی ها وصحبت های قبلی طرفین وخانواده آنها کارها نود درصد وحتی بیشتر تمام شده بود حتی درفکر مراحل دیگر مراسمات آتی این ازدواج بودیم ولیکن این جمله آقا خیلی برایم عجیب، غیرمنتظره بود. فقط می دانستم که اوبالاتر ازاین حسابهای مادی وحسی وتجربی می داند، برای مراسم خواستگاری مراجعه کدریم ومراسم با وفق مراد تمام شد. اما ازهمه مهم تر آن که بعد از بیرون آمدن ساعاتی بعد معلوم شد که همه چیزبهم خورده است وفردا برایم معلوم شد که وظیفه وکار ما فقط همان دیشب بود وکارما تمام شده بود وبس.»
·    خودشان جریان را فرمودند:
از نمازگزاران وارادتمندان حضرت آیت الله فاطمی دام ظله داشتن در محضر ایشان این جریان را نقل می کردند:« آقا درعالم خواب دیدم حضرت ولی عصر (عج)  وعده ای ازبزرگان شیعه منجمله مقام معظم رهبری حفظه الله درمنزل شما تشریف داشتند وشمانیز تشریف داشتید فقط آنقدر درعالم خواب فهمیدم که آقا امام زمان (عج)  موضوع بسیار مهمی رادرآن جمع داشتندمطرح می کردند ودرخواب چیزی نفهمیدم. آن ارادتمند درمحضر آیت الله فاطمی بودند که آقا بعد ازتعریف خواب بلافاصله شروع کردند با این عنوان که « بله قضیه ازاین قرار بود که ...» ونزدیک بیش از 10دقیقه جریان را تعریف کردند که ازمهم ترین مسائل جهان اسلام می باشد. درآن حال من کوچک ترین شکی نداشتم که ایشان خودشان جریان را با خبرند.

·    سهم شما نیست
یکی ازکارمندان نظام اسلامی نقل نمودند که : ازطرف اداره یک بار آن سال برای دوبارسهمیه گرفته بودم . اما بعد ازمدتی یکی ازمسئولین ازروی بی توجهی تصور کرده بود که می توانم بروم. وقتی قضیه رفتن مسافرت را (که درقسمت مربوطه بودند) را به من پیشنهاد داد قبول آن برایم سخت بود. درصورتی که می خواستند نامه آن راهم بزنند. عصر آن روزدرمحضرآیت الله فاطمی نشسته بودیم وازفیوضات این مرد الهی بهره می بردیم دریک سئوالی ازایشان پرسیدم :« آقا ما می خواهیم یک مسافرتی برویم  وادامه مطلب وسئوال کردم خوب است یا نه» بدون اینکه بگویم ازطرف اداره یا جایی یا ارگانی ..آقا که همیشه درصحبت هایشان تحقیق وآگاهی ازموضوع ومطلب را مدنظردارند بدون پرسش فرمودند:« این سهم شما نیست» . برایم عجیب بود، ولی قبول کردم ومنصرف شدم. فردا به واحد مربوطه اداره گفتم که نمی روم که اتفاقا یکی ازکارمندان به من فهماند که این سهم مسافرت حق شخصی ام نیست  وبرای دیگری می باشد ومن حقم رامنصرف کرده واین اضافه برسازمان نیست. آنجا بودکه به الهامات الطاف الهی برآیت الله فاطمی بیشتر پی بردم.

·    به آقا گفتم دعا فرمایند
ازمحبین آیت الله فاطمی بیان کردند که :« مدت ها بود که برای پیدا کردن خانه ای اجاره ای درحد مبلغی که داشتم بیشتر بنگاههای مرکز شهرمان ورامین ومحدوده  مورد نظرم  را گشته بودم ونتیجه ای نگرفته بودم تا حدی که نمی دانستم چکارکنم . به دلم افتاد که به آقا بگویم ودعایی بفرمایند تا دردرگاه الهی فرجی برکارم شود. بعد ازگفتن به ایشان آقا برایم دعا فرمودند. ودرهمان روز بطورعجیبی  واسطه ای جورشد وخانه ای ازهمه جهت موردنظر با قیمت عجیبی پایین تر ازمعمول برایم جورشد. البته یکی از دوستانم نیز برایم نقل نمود که درعالم خواب دیدم که این خانه را خداوند به آیت لله فاطمی به شما داده است.
·    کفش ها جفت شدند
چندین نفر ازنمازگزاران مسجد خاتم الانبیاء این جریان را نقل می کنند که : سالها پیش معظم له را برای محاسبه حساب سالی درمنزلی دعوت می نمایند. صاحب خانه به همراه آقا وهمراهان وارد منزل می شوند. همسرصاحب خانه ازروحانیت تکذیب می نمودند که درپی این رفتار کفشهای آیت الله فاطمی را بعد از داخل شدن (بدون اینکه کسی اطلاع پیدا کند) به محلی دورترپرتاب می نمایند. بعد ازتمام شدن حساب سال ونشست آقا وقتی برای پوشیدن کف ها می آیند یکباره کفش ها جلوی پایشان جفت می شود درحالی که همسر صاحب خانه توجه به این صحنه داشته بود که با دیدن آن اتفاق عجیب به ناله وزاری افتاده وازآقا معذرت خواهی می کنند.

·    چشم باطن
آقای مرتضی ازارادتمندان آیت الله فاطمی نقل می کنند که این قضیه برایم چندین باراتفاق افتاد که برای کاریا دیدن آقا به درب منزلشان می رفتم وقتی که زنگ را به صدا درمی آوردم بدون آنکه کلمه ای بگویند یا اف اف تصویری داشته باشند یا منفذی دردیوار ودرباشد آقا می فرمودند: آقا مرتضی بفرمایید حتی فامیلی ام را هم می گفت. یکبار به ایشان فرمودم که آقا شما ازکجا می دانید ما پشت دریم. آقا با خنده فرمودند که :اینها که چیزی نیست» .


·    درخواب نمازمی خواندند
آقای قاسمی ازنمازگزاران مسجد خاتم الانبیاء نقل می فرمودند که زمانی محضر آیت الله فاطمی حضورداشتم آقا داشتند استراحت می کردند ومن هم همین طور. یکباره دیدم صدای نمازآقا بلند بلندمی آید. وقتی بیدار شدم دوروبرم را نگاه کردم کسی غیراز ما آنجا نبود وآن صدا هنوزمی آمد ودقت که کردم دیدم آقا به همان حالت اول خوابیده ولی صدای نمازشان می آمد.
·    تنها نیستی
ازعاشقان آیت الله فاطمی پیرمردی بود که همراه آیت الله فاطمی درعزیمت ازتهران به ورامین با خانواده منزلی را نیز انتقال می دهد تا در جوار ایشان درورامین باشد. واسطه مطمئن جریان آن پیرمرد را چنین نقل می نماید که :
« ما درمسجد خاتم الانبیاء شبها شیفتی بعد ازبرنامه های مسجد نگهبانی میدادیم تا مسجد بازبماند، شبی به آیت الله فاطمی فرمودم آقا امشب من تنها اینجا نگهبانم، آقا درجوابم فرمود: « تو تنها نیستی» . آقا رفتند زمانی گذشت آن شب تنهادر مسجد نگهبان بودم. یکباره وقتی ازدرب شرقی صحن به داخل داشتم می آمدم دیدم آقایی نورانی سید جلیل القدری داخل محراب دارندنمازمی خوانند. پاهایم ازحرکت ایستاده بود. گویا قفل شده بود. نمی توانستم حرکت کنم. به ایشان نگاه کردم. فهمیدم آیت الله فاطمی نیستند. یکباره درقنوت نمازشان دیدم کف دست هایشان راکه فاصله زیادی هم با ایشان نداشتم به طرف من چرخاند که صورت الهی شان را دیدم وبعد ازنماز آقا به طرف درب خروجی رفتند که پاهایم آزاد شد ودویدم به طرفشان ولی آقایی نبود هرچه حیاط و خیابان را گشتم کسی نبود.»

·    تقرب الی الله
آقا سعید ازشاگردان آقا نقل می کند که :« روزی مادرم گفت که یک مشکلی برایم پیش آمده با آقا تماس بگیر وایشان بخواه دعایی بفرمایند انشاء الله خداوند فرجی نمایند. آقا سعید ادامه می دهد: ساعت نه وسه دقیق  بود تلفن را برداشتم وقضیه را ازاقا خواهش کردم وایشان نیز درحقمان دعایی فرمودند. گذشت تا آنکه وسط روزشد متوجه شدم که مشکل مادرم همان صبح حل شده است وقتی ازمادرم زمان دقیق آن را جویا شدم متوجه شدم که حل مشکل دقیقا 2دقیقه بعد از تماس با آیت الله فاطمی این مقرب درگاه الهی وولی خدا بوده  است.

·    اسوه عبودیت وبندگی
خاطراتی ازمعظم له ونکاتی دیگر ازسیره زندگی ایشان
حتما رساله ایشان را برایم بیاورید
آقا فرشاد از ارادتمندان ودوستداران مرجع عالیقدر آیت الله فاطمی درمحضرشان نقل می فرمودندکه : «آقا برای سفرزیارتی عتبات وعالیات کربلا و ..رفته بودم سال 1386  محضر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله سیدعلی سیستانی رسیدم وپیرامون شما صحبت ها شد. آقا ازجملاتی درباره شما فرمودنداین بود که :« ازعلماء تعریف ایشان را زیاد شنیده ام ، من به ندرت کسی به دلم می نشیند، اسم آیت الله فاطمی عجیب  دردل من نشسته است. مردم ورامین حتی شده روزی پنج یا ده دقیقه نزد ایشان بنشینند (وبهره ببرند) کار آیت الله فاطمی درباره جهاد وآماده سازی مردم برای پشتیبانی  ازمردم عراق قابل تحسین است. وقتی رساله ایشان چاپ شد مردم ورامین همه بگیرند واستفاده کنند برای من حتما رساله ایشان را بیاورید».
·    از بیان علامه حسن زاده آملی
آقای فرزین مرام ازمتدینین ورامین نقل فرمودند درسفری که درشمال بودیم توفیق شد محضر حضرت علامه آیت الله حسن زاده آملی رسیدم.ازایشان سئوال پرسیدم. آقا بعد ازلحظاتی فرمودند: اهل کجا هستید ؟ جواب دادم: ازمردم ورامین. آیت الله حسن زاده آملی فرمودند:«
شما چرا با وجود آقای فاطمی درورامین به ما مراجعه می کنید؟)


·    ازبیان حضرت آیت الله شربیانی
جمعی ازشاگردان آیت الله فاطمی نقل می فرمودند: « درسفر زیارتی مشهد روزی خدمت حضرت آیت الله شربیانی ازدوستان آیت الله فاطمی رسیدیم آقا کهولت بسیارداشتند با این حال وقتی صحبت ازآقا شد جملاتی درباره ایشان فرمودند از جمله اینکه : « آیت الله فاطمی ازدوستان قدیمی ماست، ایشان ازهرجهت آراسته اند.»  ودربیانی دیگر آیت الله شربیانی به آقای حیدری ازشاگردان آیت الله فاطمی  فرمودند:« خداوند به واسطه ایشان بلاها را ازشهرورامین برمی دارد.»



·    اززبان معظم له
حضرت آیت الله فاطمی درصحبت هایی این را نیز بیان کرد (درپاسخ پرسشی ) که ما با آیت الله العظمی گلپایگانی دونفرخدمتشان درمنزلشان می رسیدم ومباحث فقهی را با ایشان مباحثه می نمودم».
لازم به ذکر آنکه ازآقای باغبانی ازمتدینین ومسجدی های ورامین نقل فرمودندوقتی ما جمعی برای آوردن آیت الله فاطمی ازقم به ورامین رفته بودیم دردیداری آیت الله العظمی گلپایگانی به ما فرمودند که : « ما یک مرجع را داریم پیش شما می فرستیم، احترام این سید را نگاه دارید. »
·    باطنها را مي‌·    بيند
از نمازگزاران مسجد خاتم‌الانبياء(ص) و موهبي و عاشقان آيت الله فاطمي نقل مي‌كند روزي به آقا بعد از 11 سال كه دراين سالها از ايشان سوالات مختلفي اعتقادي، فقهي اخلاقي و معنوي نموده بودم گفتم آقا در خواب چيزهاي بسيار عجيب و غريبي مي‌بينم جريان را برايم توضيح دهيد.آيت اله فاطمي در جواب بسيار مختصر چنين اشاره كرد كه چه مي گويي اينها كه چيزي نيست بنده دائماً اين چيزها را در بيداري مي‌بينم و برايم آشكار است.مثلاً از خيابان كه رد مي‌شوم مي‌بينم آن طرف خيابان 2 نفر به شكل فلان حيوان ايستاده‌اند و يا ...
·    ديدار با امام زمان(عج)
از شاگردان بارز، متدين و با معنويت آيت الله فاطمي نقل فرمود: روزي در جلسه‌‌ي دعاي ندبه در محضر آيت الله فاطمي بوديم، در ميان دعا يكباره ديدم حضرت بقيه الله العظم با لباس عربي و تماماً نور بود به طرف آيت الله فاطمي مي‌آمد و چند لحظه بعد ديگر چيزي نديدم، فكر كردم دچار خيالات و اوهام شدم، بعد از اتمام مراسم به محضر حضرت آيت الله فاطمي جريان را گفتم آقا در جواب اين را گفت كه مطلب شما كاملاً صحيح است وليكن اولياء الله اين چيزها را در جايي نمي‌گويند(نقل نمي‌كنند).

مطالب مرتبط

    [تعداد رای های دریافتی :1
    [امتیاز مطلب :9 از 10]
    شما نیز به این مطلب امتیاز دهید :
    تنظیمات
    این پرونده را به اشتراک بگذارید :
    Facebook Twitter Google LinkedIn

    یادداشت کاربران
    درج یک یادداشت :
    نام کاربری :
    پست الکترونیکی :
    وب :
    یادداشت :
    کد امنیتی :
    7 + 3 = ?

    عناوین اصلی سایت

    حدیث روز

  1. حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله): : حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله):
    الصَّلاة مِعرَاجُ المُؤمِن
    نماز، معراج مؤمن است.
  2. تمامی حقوق این سایت متعلق به وب سایت اطلاع رسانی آیت الله سید جواد فاطمی تبریزی می باشد .
    طراحی سایت در : هونیاک