دعوت پيامبران
عالم زيباست، زيباييها در انسان خلاصه شده، انسان زيباي جهان است تحقق اين زيبايي موقعي است كه تزكيه شود و آن روز، روز شادي انسان است.
« يا اَيْهاالنّاس قد جائكم مَوعظه مِن رَبّكُم وَ شِفاءٌ لِما في الصدُورِ وَ هَديً وَ رَحمه لِلمومنينْ قُلْ بِفضلِ الله وَ بَرحمه فَبِذلِكَ فَليَفرحُوا هُوَ خَيرٌ فَما يَجمعون.»
دعوت پيامبران
خلاصه دعوت پيامبران (برگرفته از كتابي با همين عنوان از حضرت آيت الله العظمي فاطمي دامه ظله) :
عالم زيباست، زيباييها در انسان خلاصه شده، انسان زيباي جهان است تحقق اين زيبايي موقعي است كه تزكيه شود و آن روز، روز شادي انسان است.
« يا اَيْهاالنّاس قد جائكم مَوعظه مِن رَبّكُم وَ شِفاءٌ لِما في الصدُورِ وَ هَديً وَ رَحمه لِلمومنينْ قُلْ بِفضلِ الله وَ بَرحمه فَبِذلِكَ فَليَفرحُوا هُوَ خَيرٌ فَما يَجمعون.»
(سوره يونس/ آيه 58)
حق و باطل
از اسامي قرآني يكي فرقان است، فرقان يعني جداكننده، جداكننده حق از باطل، قرآن جداكننده بين حق و دين باطل، كسب حق، كسب باطل، لذت و تتمع حق و تتمع باطل، و... فرح و شادي حق و شادي باطل است.
در قرآن كه كتاب آفرينش است، خلقت انسان طوري بيان شده كه اگر انسان راهنمايي نشود هدايت نشود همواره گرفتار هم و غم و ترس و بيم خواهد بود.
آيات 38 و39 بقره درباره زمان فرود آدم به زمين است:
« قُلنا اِهبِطُوا مِنهما جَميعاً فَامّا يَاتينكُمْ مِنّي هُديً فَمَن تَبع هُدايَ فَلا خَوفٌ عَلَيهِم وَ لا هُم يَحَزنَونْ وَ الذينَ كَفَرُوا وَ كَذَبُوا بِاياتِنا اُولئكَ اَصحابُ النّارِ هُم فِيها خالدُون.»
گفتيم همه در زمين فرود آييد پس آنگاه كه هدايتي از من به شما آمد (كه خواهد آمد) هر كس تابع راهنمايي من شود براي او خوف و اندوهي نخواهد بود و آنان كه كافر شوند و آيات ما را تكذيب كنند آنان اصحاب آتشاند و هم آنان در آتش مخلد خواهند بود. و منشاء جهنمي بودن انسان همان خمير مايه خلقت اوست كه هلوع و عجول و ظلوم و جهول است.
در دعوت انبياء دعوت به فرح و شادي حق است، انسان وقتي در خط بندگي پروردگارش قرار گرفت انقلاب و تحولي دروجود او پيدا ميشود كه براي هميشه خوف واندوه را از او دور ميسازد، تحولي كه از آن به تزكيه تعبير شده است (قَد اَفَلحَ مَنْ ذَكّاها.... سوره شمس/آيه9) توضيح بيشتر اين حقيقت را در مجموعه آيات 19-35 سوره معارج ميخوانيم: ان الانسانَ خُلقَ هَلُوعاً، اذا مَسَّهُ الشر حُزوعاً، وَ اذا مسَّهُ الخيُرُ مَنُوعا، اِلا المصلّينْ، الذينَ هُم عَلي صلاتِهِم دائمونْ.
انسان حريص و كم طاقت آفريده شده، هنگاميكه بدي به او رسد بيتابي كند و هنگامي كه خوبي به او رسد مانع ديگران شود مگر نمازگزاران آنها كه نماز را مرتباً به جا ميآورند.
« وَالذينَ في اَموالِهِم حَقُ مَعلوم، للسائِل وَ المحروم، وَ الذينَ يُصَدقونْ بيوم الذين، والذينَ هُمْ مِنْ عَذاب رَبهم مشفِقُونْ، انِّ عذابَ رَبهم غَيرُ مَامونْ »
و آنها كه در اموالشان حق معلومي است براي سائلان و محرومان و آنها كه بروز جزا ايمان دارند و آنها كه از عذاب پروردگارشان بيمناكاند. چرا كه هيچگاه خود را از عذاب پروردگار درامان نميبينند.
والذينَ هُمْ لِفَروجِهِم حافِظُون، الاّ عَلي اَزواجِهم اَو ما مَلكَتْ اَيمانَهم فَانّهمْ غَيرُ مَلُومينْ، فَمَنْ اِبتغيي وَراء ذالكَ فاولئكِ هُمَ العادِونْ، وَالذينَ هَمْ لاماناتِهِم وَ عَهدهِمْ راعوُنْ، وَالذينَ هَمْ بِشهاداتِهم قائمونْ، وَالذينَ هُمْ عَلي صَلاتِهِم يُحافظُونْ، اولئكَ في جنّاتٍ مُكرمُونْ.
و آنها كه دامن خود را ازبيعفتي حظ ميكنند، و آميزش جنسي جز به همسران و كنيزان ندارند ولي در بهرهگيري از اينها مورد سرزنش نخواهند بود و هركس ماوراء اين را طلب كند متجاوز است و آنها كه امانتها وعهد خود را رعايت ميكنند و آنها كه قيام به اداي شهادت حق مينمايند و آنها كه بر نماز مواظبت دارند اين افراد همواره در باغها گرامياند و اكرام ميشوند. و اين باغستانها اعم از بهشت موعود است. اين باغستانها موقعي نصيب انسان ميگردد كه در اثر پيروي از راهنمايي پروردگارش تحولي در خلقت اوليهاش ايجاد شده باشد، بلي مادامي كه انسان هلوع است به كمترين ناملايم فريادش بلند ميشود و اگر خيري به او رسد همواره بخيل و ممسك است، چنين شخصي هرگز نسيم را درك نخواهد كرد و هميشه خود را بدبخت احساس ميكند مگر تزكيه شود و آن فقط در گرو بندگي خدا است.
شادروان آيتالله فقيدالحاج ميرزا ابوالحسن شعراني رضوانالله عليه در كتاب دائرهالمعارف لغات قرآن از راغب اصفهاني چنين نقل كرده: در قرآن مجيد هيچ جا اجازه در فرح و شادي نداده مگر در آيه كريمه:
« قُلْ بفضل الله وَ بِرَحمه فَبذلِكَ فَليَفْرحُوا هَو خَيْرٌ مِّما يَجْمعونْ» (سوره يونس/آيه58)
معني آيه آن است كه خداي تعالي در مقام امتنان، مردم را مخاطب قرار داده كه اين قرآن موعظه و شفاي درون و هدايت و رحمت است براي آنان كه ايمان آوردهاند.
« يا اَيها النّاسُ قَدْ جاءَتْكُم مَوعِظِه مِنْ رَبكّمُ وَ شَفاءٌ لِما في الصّدوُرْ وَ هُديً وَ رَحمه لِلمؤمِنينْ » (سوره يونس/آيه57)
بگو در چنين حالتي شايسته آن است كه با اين فضلُ رحمتي كه خدا با امتنان به آنها ارزاني داشته شادمان باشند نه به مالي كه آوردهاند زيرا اين فضل و رحمت كه سعادت و نيكبختي آنان در آن است بهتر از مال است كه جز وسيله آزمايش نيست و چه بسا آنان را نابود و بدبخت كند، مرحوم طالقاني در فرهنگ پرتوي از قرآن چنين آورده؛ فرح حالت انبساط است كه در پي روزي معنوي حاصل ميشود، و روزي مادي غالباً قبض و سستي ميآورد.
قرآن بخوانيم!
خداوند است كه روزي را به هر كه خواهد وسيع ميكند و تنگ ميگيرد، و به زندگي پست دنيا شادمان هستند ونيست زندگي پست نزد آخرت مگر اندكي.
«اَللهُ يَبسُطْ الرّزقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدرْ وَ فرِحُوا بِالحَيوه الدُنيا وِ ماالحيوه الدنيا في الاخره اِلا قَليلْ» (سوره رعد/آيه 26)
در سوره مباركه روم در آيه37 و36 مردم را از اينكه به ظاهر حكم ميكنند، اگر پيدا كردند شاد ميشوند، بدون اينكه آگاهي پيدا كنند و چون دستشان خالي شد مأيوس ميشوند و اينها مردمان سطحي و ظاهري هستند سپس مورد عتاب قرار داده و ميفرمايد آيا تا به حال نديدهاند و به آنها تجربه نشده كه بسط و قبض روزي به دست خدا است و در اين اختلاف طبقاتي نشانههايي است گروه مؤمنان را.
« وَ اِذا اَذقْنا النّاسَ رَحمه فَرِحُوا بِها وَ اِنْ تُصبْهم سيئه بِما قدَّمتْ اَيْديهِم اِذا هُمْ يَقنُطُونْ، اَوَلَمْ يَروُ اَنَّ الله يَبسُطُ الرِزقَ لِمَن يَشاءُ وَ يَقْدِرْ اِنّ في ذلِكَ لاياتٍ لِقَومٍ يُومِنُونْ »
در مجموعه آيات 81 الي 85 سوره مؤمن (غافر) مردمي را كه توجه به آيات توحيدي نميكنند و به غيرخدا تكيه كرده و دلگرم و دل شاداند مورد عتاب قرار داده ميفرمايد آيا اينها هنوز نگاهي به گذشته نكردهاند تا به بينند چگونه شد عاقبت كساني كه پيش از آنها بودند آنها از لحاظ تعداد بيشتر از اينها و از لحاظ قدرت و فعاليت در زمين بس قويتر بودند ولي آنچه ذخيره كرده بودند به آنها نفعي نبخشيد مخصوصاً موقعي كه پيغمبرانشان با معجزات بر آنها آمد به آنچه از علم دنيوي خود داشتند شادمان شدند و به پيغمبران وقعي نگه داشتند و مسخره كردند كه احاطه كرد برآنها آنچه بر آن استهزاء مينمودند ولي موقعي كه شدت عذاب ما را ديدند گفتند به خداي يگانه ايمان آورديم و الان فهميديم كه قدرت و حكم از آن اوست و كافر شديم به آنچه به خدا شريك قرار داده بوديم و به آن شادمان ميشديم ولي ايمانشان نفعي نبخشيد وقتي كه شدت عذاب ما را ديدند، اين سليقه و سنت خداوند است كه بر بندگانش، گذشته، و در آن هنگام كافران خود را در خسارت مييابند.
« وَ يُريكُم آياتِه فَاَيَّ آياتِ الله تُنكِرونْ 81 اَفَلَمْ يَسيروا في الارض فَيَنظرُوا كَيفَ كانَ عاقِبه الذينَ مِنْ قَبلهِم كانُوا اَكثرَ مِنهُم وَ اَشَدّ قُوهً وَ اَثاراً في الارض فَما اَغني عَنهُم ما كانُوا يَكسِبُون 82 فَلمّا جائَتْهمْ رُسُلُهْم بِالبَينّاتِ فَرِحُوا بِما عِندهُمْ مِنَ العِلْم وَ حاقَ بِهِم ما كانوا بِهِ يَستهزون 83 فَلَّما رَاوُا باسَنا قالُوا امَنا بِالله وَحده وَ كَفَرنا بما كنّا بِه مُشركن 84 فَلَم يَكَ يَنْفَعَهُمْ ايمانُهُم لَمّا رَاوُا بَاسَنا سُنّت اللهِ التّي قَد خَلتٍ في عِبادهِ وَ خَسِرَ هُنا لِكَ الكافرِون 85 »از اين آيات استفاده ميشود كه فرح كردن به غير خدا چه دنيا باشد چه علوم دنيوي باشد شركت حساب ميشود، در اين رابطه جملهاي از امام چهارم در دعاي 21 صحيفه جالب است: (اللهمَّ صَلِ عَلي محمدٍ وَ اله فَاجعل ثَنائي عَلَيكَ وَ مَدحي اِيّاكْ وَ حَمدي لَك في كُل حالاتي حتّي لا اَفرَحَ بِما اتَيتَني مِنَ الدنيا و لا اَحزنَ عَلي ما مَنَعتَني فيها)خدايا درود فرست برمحمد وخاندان او و توفيق ده كه هميشه ثناي توگويم و سپاس تو گذارم، جلوه و شكوه و عظمتت در دل من طوري باشد كه زينت دنيا در نظرم كوچك شود تا بدانچه از دنيا انعام كردهاي شادمان نشوم و از آنچه مرا منع فرمودهاي اندوهگين نباشم.
در مجموعه آيات هفتگانه سوره مؤمن 9-76 چنين آمده آيا نديدي كساني كه مجادله در نشانههاي توحيدي ما ميكنند چگونه از راه حق منحرف ميشوند، كساني كه كتاب و آنچه را بر فرستادگان خود نازل كرديم تكذيب كردند اما بزودي ميفهمند در آن هنگام كه غلها و زنجيرها بر گردن آنان قرارگرفته و آنها را ميكشند، و در آب جوشان وارد ميكنند، سپس در اتش افروخته ميشوند، سپس به آنها گفته ميشود كجا هستند آنچه را شريك خدا قرار ميداديد، همان معبودهايي را كه جز خدا پرستش ميكرديد، آنها ميگويند همه از نظر ما پنهان و گم شدند، ما اصلاً قبل از اين چيزي را پرستش نميكرديم اينگونه خداوند كافران را گمراه ميسازد، اين به خاطر آن است كه بنا حق در زمين شادي ميكرديد و از روي غرور و مستي به خوشحالي ميپرداختيد، از درهاي جهنم وارد شويد وجاودانه در آن بمانيد و چه بد جايگاهي است جايگاه متكبران.
« اَلَم تَر اِلي الذينَ يُجادِلُونَ في آياتِ الله انّي يُصرَفُونْ 69 تا آيه ... ذلكُم بِما كُنتُم تَفرَحونَ في الارضِ بِغَير الحَق وِ بِما كُنتُم تَمرحَون، اُدخلُوا اَبوابَ جهَنّم خالدينَ فيها مَثوي المُتكبرين» (سوره غافر/آيه 69 تا 76 )
در پايان جايگاه تعدادي از آيات مربوط به فرح و شادي مذموم و باطل درج ميشود تا اهل تحقيق بررسي نموده و حكم بعضي از شاديهاي بيجاي متداول مخصوصاً در عروسيهاي كذائي از نظر قرآن، كراهت يا حرمت آن را بدانند و به ديگران بيان فرمايند.
سوره لقمان/آيه 18 سوره شوري/آيه48 سوره انعام/ آيه44
سوره قصص/آيه76 سوره نمل/آيه36 سوره حديد/آيه23
سوره هود/آيه10 سوره مؤمن/آيه 78 سوره جاثيه/آيه27
در فرهنگ انبياء دنيا هدف نيست وسيله است:
1- در سوره مباركه هود آيه 16 بيان شده است:
« مَنْ كانَ يُريدُ الحيوه الدُّنيا وَ زينَتَها نَوَّفَ اِلَيهِمْ اَعمالَهُمْ فيها وَ هُمْ فيها لا يُبخَسونْ، اُولئِكَ لَيِسَ لَهُمْ في الاخره اِلا النّار وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فيها وَ باطل ما كانُوا يَعمَلُون.»
ترجمه : «كساني كه زندگي دنيا و زينت آن را بخواهند نتيجه اعمالشان را در اين دنيا به طور كامل به آنها ميدهيم و چيزي كم و كاست از آنها نخواهد شد، ولي آنها در آخرت جز آتش سهمي نخواهند داشت و آنچه را عمل ميكردن باطل و بياثر ميشود.»
در فرهنگ انبياء دنيا هدف نيست وسيله است، دنيا آزمايشگاه است دنيا بازار معامله انسانها با خداوند است، اطاعت و بندگي به انسان صلاحيت ميدهد، صلاحيت ورود به ميهماني بزرگ الهي، بهشت، بهشت سرتاسري.
2- در سوره يونس آيه 7 :
ترجمه : « اِنَّ الذينَ لا يَرجُونَ لِقائنا وَ رَضُوا بالحيوه الدُّنيا وَ اَطْماَ نَوّابِها وَ الذينَهُم عَنْ اياتنا غافِلون، اُولئكَ ماويهُمُ النّارُ بِما كانُوا يَكسِبُونْ. »
آنها كه ايمان به ملاقات ما ندارند و به زندگي دنيا خشنود شدند و بر آن تكيه كردند و آنها كه از آيات ما غافلند، همه آنها جايگاهشان آتش است به خاطر كارهايي كه انجام ميدادند.
3- مجموعه آيات سه گانه اول سوره ابراهيم: بچهها از هفت سالگي در مكتب انبياء با قوانين و سنتهاي الهيه آشنا ميشوند و با خدا انس ميگيرند و در طول زندگي خود را تنها احساس نميكنند. و از تاريكيها به نور ميآيند. لقمان(ع) به فرزندش نصحيت ميكند فرزندم سه مرحله است:
مرحله اول رحم مادر است، فقط دست خدا بود كه در آنجاي تاريك تو را تربيت نگهداري كرده كه عالم عجيبي است عالم رحم، مرحله دوم آغوش مادروپدر است كه محبت تو را چنان در دل آنها نهاد كه بيشتر از جان خود تو را حراست ميكردند. فرزندم الان مرحله سوم است كه دست توانا و مهربان او همواره بالاي سر تو است خود را تنها و غريب احساس نكن.
نظام كذائي جهاني طبعاً از اين راه صد ميكند و به پرتگاه تاريك ماديت سوق ميدهد دقت كنيد:
المرا، كِتاب اَنْزَلناهُ اِليكَ لِتُخرجَ النّاسَ مِنَ الظلماتِ اِليَ النُّور ِ باذنِ رَبَّهم اِلي صراطِ العزيزِ الحميد1 اللهُ الذي لَهُ ما في السمواتِ و ما في الارضِ وَ ويلٌ لِلكافرين مِنْ عذابٍ شديد2 الذين يَستَحبُّونَ الحيوه الدُّنيا عَلي الاخره وَ يَصُدُّونَ عَن سَبيلِ اللهِ وَ يَبغُونُّها عِوَجاً اُولئكَ في ضلالٍ بَعيد3. (سوره ابراهيم/آيه1و2و3)
ترجمه : «الرا، اين كتابي است كه بر تو نازل كرديم تا مردم را از تاريكيها به سوي روشنايي به فرمان پروردگارشان درآوري به سوي راه خداوند عزيز و حميد، همان خدايي كه آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست، واي بر كافران از مجازات شديد همانها كه زندگي دنيا را بر آخرت ترجيح ميدهند و مردم را از خدا باز ميدارند و ميخواهند راه حق را منحرف سازند آنها در گمراهي دوري هستند.»
4- رحمانيت پروردگار متعال اقتضا كرده دامن دنيا و زينتهاي دنيا به روي كفار باز باشد، در اين باره حتي پيغمبر(ص) هم هشدار ميدهد (آيات 196 و197 آل عمران) كه مبادا متعجب باشي و گول بخوري (و غربزده باشي) ما خودمان چنين كرديم، متاع كمي است در دنيا و جايگاهشان آتش است و نيز مجموعه آيات 31 الي 37 زخرف است آنجا كه عدهاي از مردم مكه ميگفتند چرا قرآن به يكي از ثروتمندان مكه نازل نشده است در جواب آنها آمد:
« وَ قالوا لَو نَزَّلَ هذا القُرانُ عَلي رَجُلٍ مِنَ القَرْيَتَين عَظيمْ، اَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحمهَ رَبِّكَ نَحنُ قَسَمْنا بَيْنَهُم مَعيشَتَهُم في الحيوه الدُّنيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُم فَوقَ بَعضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخذَ بَعضَهُم فَوقَ بَعضٍ سُخريا وَ رَحمُه رَبُّكَ خَيْرَ مِمّا يَجمَعُونَ وَ لَولا اَنْ يَكُونَ النّاسُ اُمَّهً واحِدهً لَجَعَلنا لِمَنْ يَكفُرَ بِالرَّحمانِ لِيبُوتِهِمْ سُقُفاً مِن فِضَّهٍ وَ معارجَ عَليْها يَظْهُرُونَ وَ لِبُيُوتِهِم اَبْواباً وَ سُرُراً عَلَيها يَتَّكِئُونَ وَ زُخْرُفاً وَ اِنْ كُلُّ ذلِكَ لَمّا مَتاعُ الحيوه الدُّنيا وَ الاخره عِندَ رَبَّكَ لِلْمُتَقين وَ مَن يَعشُ عَنْ ذِكْر الرَّحمانِ نُقَيّض لَهُ شَيطاناً عَنِ السَّبيلَ وَ يَحسَبُونَ اَنَّهُم مُهْتَدُون» (سوره زخرف/آيه31 تا 37)
ترجمه : «و گفتند چرا فرو فرستاده نشد اين قرآن بر مردمي از آن دو قريه كه بزرگ است آيا ايشان قسمت ميكنند رحمت پروردگار تو را ما قسمت كرديم ميانشان وجه معاش ايشان را در زندگاني دنيا و بلند گردانيديم بعضي ايشان را بالاي بعضي در مراتب تا بگيرند برخيشان برخي را به كار و رحمت پروردگار تو بهتر است از آنچه جمع ميكنند و اگرنه آن بودي كه ميشدند مردمان جماعتي واحد هر آينه گردانيده بوديم براي آنان كافر ميشوند به خدا براي خانههاشان سقفها از نقره و نردبانها كه برآن برآيند و براي خانههاشان درها و سريرها كه بر آن تكيه كنند و زينتها و نباشد همه آن مگر مايه تعيش زندگاني دنيا و آخرت نزد پروردگارت براي پرهيزكاران است و كسي كه اعراض كند از ذكر خدا ميگماريم براي او شيطان را پس اوست مرا او را رفيق و به درستي كه آنها باز ميدارند ايشان را از راه در حالي كه گمان ميكنند كه از هدايت يافتگانند».
5- در سوره احقاف آيه 20 حال و احوال محشري آنان را بازگو ميكند:
« وَيَومَ يَعرضُ الَّذينَ كَفَرُوا عَلَي النّار اِذْهَبتُم طَيِّباتِكم فِي حياتِكُمُ الدُّنيا وَ استَمتَعتُم بِها تُجزَونَ عَذابَ الهونِ بِما كُنتُم تَستكبَرونَ في الارضِ بِغَيرِ الحَقِّ وَ بِما كُنْتُم تَفْسُقُون»
ترجمه : « آن روز مردم كافر بر آتش عرضه ميشوند شما لذتهايتان را، طيبات از خوردنيها و ديدنيهايتان را برديد و از آنها برخوردار شديد نتيجه آن امروز عذاب خواركننده داريد به جهت خود بزرگ بيني و كبر به ناحقتان و به سبب انحرافاتتان از راه اطاعت و بندگي.»
6- سوره طه آيه 130:
« وَ لا تَمُدُنَّ عَيْنَيكَ اِلي ما مَتَّعنا بِهِ اَزواجاً مِنْهُم زَهْرَه الحَيوه الدُنيا لِنَفْتِنَهم فيهِ وَ رِزْقُ رَبك خَيرٌ وَ اَبْقي »
ترجمه : «هرگز چشمهاي خود را به نعمتهاي مادي كه به گروههايي از آنان دادهايم ميفكن اينها شكوفههاي زندگي دنيا است تا آنان را در آن بيازماييم و روزي پروردگارت بهتر و پايدارتر است.»
7- در سوره مباركه آلعمران آيات196-197:
« لا يَغّرنك تَقلُّبُ الذينَ كَفَروا في البِلادِ- متاعٌ قَليلْ ثُمَّ ماوايهُم جَهَنَّم وَ بئسَ المهاد169 لكِنِ الَّذينَ اتَّقوا رَبَّهُم لَهُم جَنّاتٌ تَجري مِنْ تَحتِها الانهارُ خالدينَ فيها نُزُولاً مِن عنداللهِ وَ ما عِندَالله خَيرٌ لِلابرار»
ترجمه : «رفت و آمد پيروزمندانه كافران در شهرها تو را نفريبد اين متاع ناچيز است و سپس جايگاهشان دوزخ است و چه بد جايگاهي است؛ لكن آنان را كه پروردگار خود را پائيدند و پروا گرفتند باغستانهايي است كه از فرو دستشان نهرها جاري است در آن مخلد خواهند بود. اين نخستين پذيرايي است از سوي خداوند به آنها و آنچه نزد خداست براي نيكان بهتر است.»
8- در سوره انفال آيه 55 كفار را شريرترين جنبندگان معرفي ميكند
« اِِنَّ شَرَّ الدَّوابِّ عِنداللهِ الذينَ كَفَرُوا فَهُم لا يُومِنُون »
ترجمه : « به يقين بدترين جنبدگان نزد خدا كساني هستند كه كافر شدند و ايمان نميآورند.»
9- در سوره بينه آيه 6 همچنين:
« اِنَّ الَّذينَ كَفَروا مِنْ اَهْلِ الكِتابَ وَ المُشركينَ في نارجَهَنم خالدينَ فيها اولئكَ هُمْ شَر البريَّه. »
ترجمه : «كافران از اهل كتاب و مشركان در آتش دوزخند جاودانه در آن ميمانند آنها بدترين مخلوقاتند.»
10- كفار به هر جا برسند خدا را عاجز نميكنند: در سوره توبه پس از اعلام برائت و چهار ماه مهلت ميفرمايد:
« وَاَعلَمُوا اِنَّكُمْ غَيرُ مُعجِزي اللهَ وَ اَنَّ اللهَ مَخزي الكافرين » (سوره توبه/آيه1)
ترجمه : «بدانيد شما نميتوانيد خدا را ناتوان سازيد و از قدرت او فرار كنيد وبدانيد كه خداوند خواركننده كافران است.»
در سوره انفال آيه 59 و 60 پس از بيان اين معني: مسلمانان را به مجهز شدن در مقابل آنان وادار ميكند، در حديث آمده حتي ريش خود را رنگين كنيد تا آنها خيال نكنند پير و فرسوده شدهايد:
« وَلايَحْسَبنَّ الَّذينَ كَفَروُا سَبَقُوا اِنَّهُم لا يُعجَزُون، وَاَعِدُّوالَهُم مَااستَطَعتُم مِنْ قُوَّهٍ وَ مِنْ رِباطِ الخَيل تُرهِبُونَ بِهِ عَدُوَّاللهُ وَ عَدُوَّكُم وَ اخرينَ مِن دونِهِم لا تَعلَمُونَهُم الله يَعلَمُهُم وَ ما تُنفِقُوا مِن شَي في سَبيلِ الله يُوفَّ اِلَيكُمْ وَ انتّم لا تُظلَمُونْ » (سوره انفال/آيه59و60)
11- درباره آنها كه به رزق و برق كفار شيفته شده و آنها را مخفيانه دوست ميگيرند.(آيات 138 الي 141 نساء) :
« بَشِّرِ المُنافِقين بِانَّ لَهُم عذاباً اَليماً الَّذينَ يَتَّخِذونَ الكافرينَ اَولياء مِنْ دُونَ المُومنينْ اَيَبْتَغُونَ عِندَ هُمُ العِزَّهَ فَانَّ العِزَّهَ لله جميعاً ؛ اَلذين يَتَرَبَّصُونَ بِكُم فَانِ كانَ لَكُم فَتَحٌ مِنَ اللهِ قالوا اَلَمْ نَكُنَ مَعَكُم وَ اِنْ كانَ لِلكافرينَ نَصيبٌ قالوُا اَلَم نَستَحوذ عَليكم وَ نَمنَعْكُم مِنَ المومنين فاالله يَحكُم بَينَكُم يَومَ القَيمهَ وَ لَنْ يَجْعَلَ اللهُ لِلكافرينَ عَلَي المومنينَ سَبيلا »(سوره نساء از آيات 138-141)
ترجمه : «به منافقان بشارت ده كه مجازات دردناكي در انتظار آنها است همانها كه كافران را به جاي مؤمنان دوست خود انتخاب ميكنند آيا عزت و آبرو نزد آنان ميجويند بااينكه همه عزتها از آن خدا است منافقان آنها هستند اگر فتح و پيروزي نصيب شما گردد ميگويند مگر ما به شما نبوديم و اگر بهرهاي نصيب كافران گردد به آنان ميگويند مگر ما شما را به مبارزه و عدم تسليم در برابر مؤمنان تشويق نميكرديم، خداوند در روز رستاخيز ميان شما داوري ميكند و خداوند هرگز كافران را بر مؤمنان تسلطي نداده است.»
از گناهان نابخشودني است كه كسي در اثر شيفته شدن به زرق و برق ظاهري كفار اين جمله را بگويد: روش كفار از اهل ايمان بهتر است يا تعبيراتي از آنها مثل (جهان پيشرفته) چگونه به ملتي كه از خدا برگشته و از انبياء كه نمونه كامل بشريت هستند اعراض كرده پيشرفته ميتوان گفت ملتي كه در بعضي از كشورها عمل لوط را قانوني كرده ازدواج مرد با مرد را صحه گذاشته است و بيبند و باريهاي ديگر، از اين اختراعاتي كه به واسطه آنها پيشرفته خوانده ميشوند چيزهايي نيست كه بشريت به آنها نيازمند باشد. لذا بعضي را باور اين است كه در جمع بندي ضرر آنها از نفعشان بيشتر است، بلكه در كل معادلات زندگي بشريت را برهم زده است و اگر بشريت لازم و ضروري بود انبياء عليهم السلام و ائمه اطهار سلام الله عليهم مقدم بر همه انجام ميدادند كه ندادند.
مسلمانها عقب مانده نيستند كفار عقب ماندهاند:
بعضي از نويسندگان و گويندگان ما اين چنين تعبيرهايي ميكنند غافل از اينكه غيرمستقيم توهين ميشود به مسلمانان عصر حاضر در حالي كه رسولخدا(ص) آنها را برادران خود خوانده و اشتياق ديدارشان را داشتند:
در محفلي سخن از مسلمانان آينه به ميان آمد قريب به اين مضمون رسولخدا(ص) اظهار اشتياق به ديدار آنان كرد و فرمود آنها برادران منند، عدهاي عرض كردند يا رسولالله ما چطور؟ فرمود شما اصحاب منيد. شما مرا ميبنيد و ايمان ميآوريد اما آنها مرا نميبينند و با خواندن روي صفحه ايمان ميآورند اي شوق من به ديدار آنها.
اَلَم تَرَ اِلَي الَّذينَ اوُتوا نَصيباً مِنَ الكِتابَ يُوُمنونَ بِالجبتَ وَ الطّاغُوتْ وَ يَقُولُونَ لِلذينَ كَفَروا هؤلاءِ اِهدي مِنَ الذينَ امَنوا سَبيلاً، اولئكَ عَلَيهِم لَعنه اللهُ وَ مِنْ يَلعَنِ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصيرٌ. (سوره نساء/آيه51)
ترجمه : «آيا نديدي كساني را كه بهرهاي از كتاب (خدا) به آنها داده شده به بت و بتپرستان ايمان ميآورند ودرباره كافران ميگويند آنها از كساني كه ايمان آوردهاند هدايت يافتهترند، آنها كساني هستند كه خداوند ايشان را از رحمت خود دور ساخته است و هركس را خدا لعنت كند و از رحمتش دور سازد ياوري براي او نخواهي يافت.»
ناگفته نماند كه پيشرفت آنها (ماديون) در امور دنيوي از مهلتي است كه خداوند به آنها داده و كمك هم ميكند:
(كُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ ؛ آيه 20 /سوره بنياسرائيل) ما مسلمانها نبايد آرزوي رسيدن به آنها را بكنيم، ايستادن در مقابل نيروي شيطاني آنها مطلب ديگر است كه بايد مجهز باشيم چنانچه در آيه 60 سوره انفال به آن توصيه شده است و امام ششم در دعاي عرفه از اين انديشه و گفتار به خدا پناه ميبرد.
« اللهمَّ اِنّي اَعوذبِكَ اَن اُوالي لَكَ عَدُواً اَو اُعادي لَكَ وَلَيٌّ ساخِطٌ لَكَ رِضٌي اَوْ اَرْضيَ لَكَ سَخطاً اَو اَقولَ لِحَقٍّ هذا باطِلٌ اَو اَقولُ لِباطلٌ هذا حق اَو اقولُ للذينَ كَفَرُوا هؤلاءِ اَهْدي مِنَ الَّذينَ امَنُوا سَبيلاً » (بحار ج98 ص225)
قسمتي از آيه الكرسي 257 بقره:
« وَالذينَ كَفَروا اَوليائُهُم الطاغُوتْ يُخرجونَهُم منَ النور اِلي الظُلماتِ اولئكَ اَصحابُ النّار هُم فيها خالِدون »
ترجمه : «و كساني كه كافر شدند كارگزاران آنها طاغوتها هستند كه آنها را از نور به سوي تاريكيها ميبرند آنها اهل آتش و در آن مخلدند.»
كفار با تمام زرق و برقي كه دارند تاريك هستند مثل سراب دورنماي خوبي دارند اما بنيه نيست، اساس نيست، آنها به شورهزاري مانند كه از دور برق ميزند و آدم تشنه به جهت آب سوي آنجا كشيده ميشود، در سوره مباركه نور چه زيبا ميگويد:
« وَالذينَ كَفَروا اَعمالُهُمْ كَسَرابٍ بَقيعه يَحسَبُهُ الظَمانُ ماءً حتي اِذا جائهَ لَم يَجِدهُ شيئاً وَ وَجِدَاللهَ عِندَه فَوَفيهُ حِسابَه وَاللهَ سريعُ الحساب- اَو كَظلماتٍ في بَحر لُجيٍّ يَغشيه مَوجٌ مِنْ فوقه مَوجٌ مِنْ فوقهِ سِحابْ ظُلُماتٌ بَعضُها فَوقَ بَعضٍ اِذا اَخرجَ يَدَهُ لَم يَكَد يَراها ومَن لم يَجعلُ الله لَهُ نُوراً فمالَهَ مِنَ نَور-40 »
ولي آنانكه با سركشيدن پياله ايمان تشنگي را برطرف نموده و مزاج آرام و مطمئني پيدا نمودهاند (ان الابرار يشربون من كاسٍ كان مزاجها كافورا) 5 دهر «انسان» و خالق همواره در نظرشان عظيم و غير او در چشمشان حقير و ناچيز شده است وضع كفار را با تمام زرق و برقشان تَرَقه (نه ترقي) و پيشرفت در شيطنت ميدانند.
در سوره حشر آيات 13 و14 درباره منافقان چنين آمده:
« لِِاَنتُمْ اَشَدُّ رَهبهً فِي صُدُورهم مِنَ اللهِ ذلِكَ بِانَّهم قَومٌ لا يَفقَهُون، لا يُقاتِلونَكُم جَميعاً الا في قُريً مُحصَّنه اَو مِنْ وراءِ جُدُر بَاسُهُم بَينَهُم شَديدٌ تَحسَبُهُم وَ قُلوبُهُم شَتَي ذلكَ بِانَّهُم قَومَ لا يَعقِلون »
ترجمه :«وحشت از شما در دلهاي آنها بيش از ترس خدا است اين به خاطر آن است كه گروهي نادانند آنها را متحد ميپنداري در حاليكه دلهاشان پراكنده است اين به خاطر آن است كه آنها قومي هستند تعقل نميكنند.»
آياتي كه تبعيت از آنها را نهي ميكند.
در سوره جاثيه آيه 18-19:
« ثُمَّ جَعلناكَ عَلي شَريعهٍ مِنَ الامرِ فَاتَبعها وَ لا تَتَّبع اَهواء الذينَ لا يَعلمونْ اِنَّهُم لَنْ يُغنُوا عَنك مِنَ الله شيئاً و اَنَّ الظالمينَ بعضُهُم اَولياءُ بَعضٍ واللهُ وَلي المُتَّقين »
ترجمه : «سپس تو را بر شريعت و آئين حقي قرار داديم از آن پيروي كن و از هوسهاي كساني كه آگاهي ندارند پيروي مكن، آنها هرگز نميتوانند تو را از خداوند بينياز كنند و ظالمان يار و ياور يكديگرند و خداوند ياور پرهيزگاران است.»
سوره بقره آيه 120 :
« وَ لَنْ تَرضي عَنكَ اليَهُودُ وَ لا النَّصاري حَتّي تَتَّبع، مِلَّتهُم قُل اِن هُديَ اللهِ هُوَ الهُدي وَ لَئنْ اتَّبعتَ اَهوائهم بَعدَ الذي جائكَ مِنَ العِلمِ مالِكَ مِنَ اللهِ مِنَ وَلّيٍ وَ لا نصير »
ترجمه : «هرگز يهود و نصاري از تو راضي نخواهند شد تا به طور كامل تسيلم خواستههاي آنها شوي بگو هدايت تنها هدايت الهي است و اگر از هوي و هوسهاي آنان پيروي كني بعد از آنكه آگاه شدهاي هيچ سرپرست و ياوري از سوي خدا براي تو نخواهد بود.»
- يهود و نصاري همواره در اين صدد هستند كه دين و آيين و فرهنگ و اصول انقلاب نامشروع خود را صادر كنند همچنان كه در اين چند سال اخير به كشورهاي اسلامي به خصوص ايران صادر كردهاند هوشيار باشيم.
و در آيه 145 سوره بقره دارد:
« وَ لَئِن اِتَّبعتَ اَهوائُهُم مِن بَعدِ ما جائكَ مِنَ العلم اِنَّكَ اذا لَمِنَ الظالمين »
و اگر تو پس از اين آگاهي متابعت هوسهاي آنها كني مسلماً از ستمگران خواهي بود.
در سوره رعد آيه 37 :
« وَ كذلكَ اَنْزلناهُ حُكماً عَربياً وَ لئنْ اِتَّبعتَ اَهوائَهُم بَعْدَ ما جائَكَ مِنَ العلمِ مالك مِنَ اللهِ مِنْ وَليٍ وَ لا واق »
ترجمه : «و بدينسان بر تو اين قرآن را به عنوان فرمان روشن و صريحي نازل كرديم و اگر از هوسهاي آنان بعد از آنكه آگاهي براي تو آمده پيروي كني هيچكس در برابر خدا از تو حمايت و جلوگيري نخواهد كرد.»
در سوره نجم آيه30:
« فَاَعرضْ عَمَّنْ تَوَلي عَنْ ذِكرنا و لَم يَرِد الا الحيوه الدُّنيا ذلكَ مَبلَغَهُم مِنَ الِعلم اِنَّ رَبَّك هُوَ اَعلمَ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سبيله و هُوَ اعلمَ بِمَنْ اهتدي »
ترجمه : «پس از كسي كه از ياد ما رو ميگرداند و جز زندگي دنيا را نميطلبد اعراض كن، اين آخرين حد دانش آنها است پروردگار تو كساني را كه از راه او گمراه شدهاند بهتر ميشناسد و همچنين بهتر ميشناسد هدايت يافتگان را.»
در سوره بقره آيه 217 و آياتي نظير اينها :
« وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلونَكُم حتّي يَرُدُّوكُم عن دينكم اِنِ استطاعُوا »
ترجمه :«و مشركان پيوسته با شما سر جنگ دارند تا اگر بتوانند شما را از آئينتان برگردانند.» (217 سوره بقره)
عبادت پروردگار : دنيا خانهاي است كه همه چيز در او براي زندگي انسان بدون دخالت او آفريده شده و كليد اين خانه را به دست انسان دادهاند، دنيا به ساختن نياز ندارد همه چيز براي انسان و انسان براي خدا، براي عبادت خداست، حديث قدسي است: خلقت الاشياء لا جلك و خلقتك لا جلي للعباده.
آنها كه به اين حقيقت واقف شده و موفق به عبادت پروردگار خود گرديدهاند به كرامت نهاني ميرسند؛ آيه71.
روزي كه هر گروهي با پيشوايان خود دعوت ميشوند كساني كه نامه عمل به دست راستشان داده شود آن را به شادي و سرور ميخوانند و به قدرفتيلي به آن ستم نميشود.
اما كسي كه در اين جهان از ديدن چهره حق نابينا شده، در خانه بنشيند اما صاحب خانه را نبيند و نشناسند در آخرت نيز نابينا و گمراه است.
نظير اين آيات مجموع آيات 123 الي 126 سوره طه است:
« قال اهبطا مِنها جَميعاً بَعضُكُم لِبَعضِ عَدوّ فَاما يَاتينَّكم مِنّي هُديً فَمَنْ تبعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ و لا يَشقي، و مَن اعرضَ عَنْ ذكري فَانَّ لَهُ معيشهً ضَنكا وَ نحشُرهَ يَومَ القيمه اَعمي قال رَبِّ لَم حشرتَني اعمي وَ قَد كُنتَ بَصيراً؛ قالَ كذالك اَتتكَ اياتنا فنسيتها وَ كذلك اليوم قفَسي »
گفت همگي از آن پايين رويد برخي از شما دشمن برخي ديگر وچون از سوي من رهنمودي برايتان آمد هركس كه رهنمود مرا پيروي كند نه گمراه شود و نه به رنج افتد و هركس از ياد من دل بگرداند زندگاني او تنگ خواهد بود و او را روز قيامت نابينا برانگيزيم گويد پروردگارا چرا مرا نابينا برانگيزيم گويد پروردگارا چرا مرا نابينا برانگيختي حال آنكه من بينا بودم فرمايد بدينسان بود كه آيات ما براي تو آمد و آنها را فراموش كردي و به همانگونه امروز فراموش شد.
در مساجد مزين و معطر حضور به هم رسانيد:
1- خود مسجد بهتر است هرچه سادهتر و از هرگونه آرايش و زينت عاري باشد كتاب صلاه مصباح الفقيه ص704 و كتاب صلوه جواهر ص712.
چه مسجد جايگاه عبادت و زهادت است و اين غير از حكم آيندگان به مسجد است كه مأمور هستند هرچه بيشتر به تزئين و آرايش:
سوره مباركه اعراف آيه 30:
« يا بَني ادمَ خُذُوا زِينَتَكُم عِندش كُلّ مَسجد وَ كُلوا وَاشربوا و لا تُسرفوا اِنَّه لا يُحبُّ المسرفين »
اي فرزندان آدم به هنگام رفتن به مسجد زينت خود را برداريد و از نعم الهي بخوريد و بياشاميد ولي اسراف نكنيد كه او مسرفان را دوست ندارد
لباس ميهماني اگر دارد و الا با لباس تميز با معطر كردن خود، زين و زينت مقابل شين است و آن چيزي است كه مردم عيب ميگيرند بنابراين داشتن زينت حالتي است كه مردم ايراد نگيرند و نفرت نكنند از جمله مسوواك زدن و برطرف كردن بوي بد از دهان و نفس كه در حديث نهي كرده اگر كسي سير خورد يا پياز و هر گونه غذايي كه موجب بدبو شدن دهان است به مسجد نيايد و زينت خلقي كه در نتيجه تقوا حاصل ميشود و در كل طوري به مسجد بيايند كه اجتماع بپسندد و مردم را به مسجد جذب كند و دور كند از خود حالتي را كه موجب نفرت مردم ميشود.
دنيا خانهاي است كه در آن همه چيز آماده شد براي زندگي كردن و كليد آن خانه به دست انسان داده شده در حقيقت انسان مالك آن خانه است زمين فرش زير پا و آسمان سقف بالا سرش است.
مضافاً به اينكه بوي عفن عرق انبوه انسانها كه كمتر كساني كه رعايت مستحبات را ميكنند؛ غسل جمع و غسلهاي مندوب ديگر، در اين باره كلام اندرز گونه اميرالمؤمنين علي(ع) را ميخوانيم نهجالبلاغه چكم و مواعظ شماره411.
« مسكين ابن ادم، مكتوم الاجل مكنون العلل، محفوظ العمل تولمه البقه و تقتله الشرقه و تنتته العرق »
بيچاره فرزند آدم؛ اجلش پنهان، دردهايش پوشيده، عملش محفوظ، يك پشه او را دردناك ميسازد، يك قورت آب كه در گلو گير ميكند ميكشدش و يك عرق كردن بدبو كُندش.
پيرامون حال تسليم:
- حال تسليم نتيجه شناخت، عبادت و بندگي اوست و دعوت انبياء هم براي همين است. چنين فردي تسليم الهي است. در حال تسليم خداوند است حتي در مقدرات و پيش آمدها كه اين حالت « يا ايتهاالنفس المطمئنه ارجعي الي ربك...» است.
آيا مساوي است كسي كه دل او را خدا به اسلام باز كرده، در حالي كه نور دارد، چراغ دارد، حقايق براي او روشن است، سينه حقي دارد، با آن كس كه تسليم خدا نيست، آيا اين دو يكي است؟ « افمن شرحالله صدره للاسلام فهو علي نورهه من ربه.... سوره زمر/آيه22»
- كسي كه تسليم خداست، تصميم نميگيرد تصميم با مولاست ما موظفيم به اداي تكليف. نتيجه خاص خداست. مولا هرچه انتخاب كند همان ميشود اين مقام تسليم است.
در قيام قيامت عدهاي هستند كه در آن روز ميخندند، چه كساني هستند؟ آنها كه حال تسليم دارند.
مطالب مرتبط
عناوین اصلی سایت
حدیث روز
الصَّلاة مِعرَاجُ المُؤمِن
نماز، معراج مؤمن است.