اصلاح گربیدار اصلاح گربیدار؛ آشنایی با بعضی ازنظرات اصلاحی حضرت آيت الله سید جوادسید فاطمي درسطح جامعه اسلامی تحت زعامت ولایت فقیه زمان امام خامنه ای دام ظله به همراه بیاناتی از حضرت امام خمینی (ره ) مقام معظم رهبری ( مدظله ) و مراجع تقلید زیدعزهم

عالم ربانی ؛ آشنایی با سیره عملی و اخلاقی ومعنوی

صحبت به میان آوردن از بزرگ مردی که عمر شریف خود را در راه عبودیت خداوند و حفظ و ترویج دین الهی و پیروی حقیقی از قرآن و اهل بیت طی نموده است، آن مهذب و متقی،آن سالک الی الله آن صاحب ملکات الهیه کار بسیار مشکل و شاید ناممکن باشد. ولیکن برای آنکه چراغ راه حال و آینده باشد و در جهت الگوگیری از آن بزرگوار مطلبی چند از سیره شان که برنگارندگان این مطلب(عبدالصالح) در طی بیش از سالها بهره بردن از جلسات درس فقه ؛ شرح من «یحضره الفقیه علامه مجلسی(ره) و لمعه ،تفسیر قرآن کریم، اصول عقاید، در حالات و مسکنات، بیاناتشان، پرسش و پاسخ هایمان،نوشتارها، شرکت در نماز جماعت آن معظم له و ... که(اساس آنها طبق آیات و سنت اهل بیت عصمت و طهارت(س) و گفتار و حالات بزرگان دین است ثابت شده و مکشوف می باشد نکاتی چند آورده شده است:

در بیان مراجع تقلید و فقهاء

حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره) : ایشان در تقریظشان بر معظم له چنین آورده اند (لازم به ذکر آن که ترجمه متن در اینجا آورده شده و متن نامه در بخش ضمائم همین نوشتار آمده است): 
«بنام خداوند بخشنده بخشایشگر حمد می کنیم خدا را که به ما اجازه داده روایت نعمت های بزرگ و حدیث گفتن به نعمت هایش ، صلوه و سلام بر افضل آن کسانی که از خدا خبر آورده به ما و روایت کرده ، و صلوات بر فرزندانش که از پیغمبر روایت کرده اند  

بانکداری اسلامی

منشا بانک و بانکداری در دنیا : بطور خلاصه صرافهای قدیم بودند که پایه آن را گذاشته اند. آنها سر میز کوچکی که پیش رو داشتند و به نام بانک نامیده می شد، کارهای بانکی را انجام می دادند و حواله های دستی را بجای چک به کار می بستند، عملیات آن بطور کلی عبارت از نقل وانتقال وجوه، صدور بروات و نگاهداری سرمایه اشخاص و بکارانداختن سرمایه های مردم به اصطلاح جهت توسعه تجارت و اعتبارات تجاری، بخصوص از جهت تسهیل عمل مبادلات و نقل و انتقال وجوه، و دادن قرض به مردم، تا حدود دویست سال پیش که در اثر پیشرفت تکنیک و پیدایش موسسات و کارخانجات بزرگ تولیدی و قهراً تولید انبوه زیاده بر مصرف که محصول مدتی می بایست در دست صاحبان شرکتها و موسسات باقی بماند تا به بازار مصرف برسانند طبعاً احتیاج به سرمایه کلان پدید آمد آن هم فقط در نزد صرافیها بود که محل تجمع سرمایه های توده مردم بودند و این چنین بود که با همان سازمانهای کوچک اقتصادی و مالی پایه اصلی سازمانهای معظم بانکی دنیا شکل گرفت.

بانکداری اسلامی

نقدی به عملیات بعضی از شعب بانکها
( در ضمن نظری گذرا به بانک و بانکداری و سیر تاریخی آن تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران)
بنک : بنگاه- بانک : جایی که نقد و جنس در آن نهند، بانک: میزی که روی آن چیزهایی می فروشند.
بانک : میزی که صرافها در جلوی خود قرار میدهند.
منشا بانک و بانکداری در دنیا : بطور خلاصه صرافهای قدیم بودند که پایه آن را گذاشته اند. آنها سر میز کوچکی که پیش رو داشتند و به نام بانک نامیده می شد، کارهای بانکی را انجام می دادند و حواله های دستی را بجای چک به کار می بستند، عملیات آن بطور کلی عبارت از نقل وانتقال وجوه، صدور بروات و نگاهداری سرمایه اشخاص و بکارانداختن سرمایه های مردم به اصطلاح جهت توسعه تجارت و اعتبارات تجاری، بخصوص از جهت تسهیل عمل مبادلات و نقل و انتقال وجوه، و دادن قرض به مردم، تا حدود دویست سال پیش که در اثر پیشرفت تکنیک و پیدایش موسسات و کارخانجات بزرگ تولیدی و قهراً تولید انبوه زیاده بر مصرف که محصول مدتی می بایست در دست صاحبان شرکتها و موسسات باقی بماند تا به بازار مصرف برسانند طبعاً احتیاج به سرمایه کلان پدید آمد آن هم فقط در نزد صرافیها بود که محل تجمع سرمایه های توده مردم بودند و این چنین بود که با همان سازمانهای کوچک اقتصادی و مالی پایه اصلی سازمانهای معظم بانکی دنیا شکل گرفت.

از آن زمان بحرانهای اقتصادی، تورم، گرانی ارزاق، بالارفتن قیمت اجناس شروع شد .
و گاه و بیگاه صدای مردم در گوشه و کنار در می آمد و احیاناً منجر به زد و خورد می شد(فَاذنوا بحربٍ منَ الله وَ رَسوله، 279 بقره) در وهله ای اول نرخ بهره ناچیز می نمود 8 درصد، 10 درصد، 12 درصد، ولی سیستم محاسبات ربوی طوری است که در پایان مجموع اقساط پرداختی سر از صد در صد و بعضاً صدوپنجاه درصد در می آورد یعنی اگر موسسه تولیدی یک میلیون از بانک قرض می کرد، در پرداخت دو میلیون و بیشتر می پرداخت و محصول (در مثل استکان) که می بایست با یک تومان بدست می آمد حالا به قیمت دو تومان و خورده ای به بازار عرضه می شود، صاحب کارخانه ضرر نمی کرد زیرا بهرۀ پرداختی را به حساب هزینه تولید روی قیمت جنس می کشید. این مصرف کننده بود که می بایست بار سنگین تورم را بدوش بکشد و اکثر مردم متوجه نمی شدند که چرا روزبروز قیمتها بالا می رود، و گناه را بگردن دولتمردان یا تجار و کسبه می گذاشتند غافل از اینکه منشا همه اینها عملیات نامشروع رباخواری و بهره کشی بانکداران است و بس.
- در اساسنامه بانکداری : بنیانگذاران اولیه بانکداری در دنیا اکثراً یهودی بودند.(وَاخذِهُم الرباوقَدنُهواعنه.161 نساء) زیرکانه بعناوین مختلف مردم را اغفال می نمودند. ساختمان دکه های (شعبه ها) بانکی باید خیلی تمیز مجلل، روکاری با سنگهای مرمر سیاه یا طوسی تیره، بطوری باید باشد که دردل هربیننده هراس و رعب ایجاد کند و کسی که به شعبه واردمی شود، اگراشتباه در محاسبه پیش آید حتی احتمال اینکه در بانک اشتباه رخ داده بخود راه ندهد و اشتباه را بخودبرگرداند، و برای جلب مشتری با خوش زبانی و با امید دادن به آینده با او رفتار می کردند اما اگر یک قسط بعقب می افتاد سیستم محاسبات بیکار نبود آن روز را هم در حساب مشتری بعنوان دیرکرد می افزود، و از اینکه اگر نتواند اقساط را بپردازد در اولین فرصت اخطاریه(تذکاریه) بعنوان آقای ... مالک زمین شماره ... مقتضی است از تاریخ دریافت این نامه ظرف مدت پنج روز در پرداخت مبلغ ... بابت اصل اقساط معوقه به اضافه دیرکرد متعلقه اقدام نمایید، بدیهی است در صورت تعلل از طریق عملیات اجرایی وصول خواهد شد(در زمان طاغوت باینجانب همچو اخطاری آمد و آن روز من احساس کردم که قلب دارم زیرا با خواندن اخطار ضربان قلبم تند شد.)
و اگر در پی اخطاریه باز مشتری نتوانست بپردازد بدون معطلی سند گروی در معرض فروش گذاشته می شود بدون توجه بوضوع و حال مشتری اقدام لازم را بعمل می آورد و پول خود را پس می گیرد مشتری هر طور می شود بشود و اخیراً (زمان طاغوت) لابلای ساختمانهای شهر تهران نمونه هایی دیده می شد :
(ساختمانی چند طبقه گردآلود شیشه ها خورده شد در و پیکر پنجره ها بهم ریخته که رقت آمیخته بوحشت هر بیننده را بر می انگیخت) که نشانی از رهنی بودن و در گرو بانک درآمدن است، دستور بود برای اینکه کسی رغبت در نشستن آنجا نکند، شیشه های تمام ساختمان خورد شده و بظاهر وضع نامنظمی پیدا کند تا تکلیف روشن شود(البته حساب بعضیها که واقعاً نظر کلاه برداری داشتند جداست) و خیلی از این نوع ستمها که در اثر انعقاد نطفه بانکداری در دنیا گریبان گیر جامعه بشری شد.
بانک صندوق ملت است باید به نفع مردم باشد نه به ضرر آنها :
مطابق حسابهایی که شده غالباً تنها پنج درصد 5% پولهای درگردش بانکها را سرمایه ای واقعی سهامداران تشکیل می دهد و بقیه یعنی نود و پنج درصد مال توده و اکثریت مردم است که بصورت سپرده های ثابت و پس انداز و یا جاری در آن گذاشته اند و این مبالغ سرسام آور از ثروت انسانی که در بانکها جمع می شود دربست در اختیار معدودی سهامدار قرار می گیرد و سودش هم تنها به جیب آنها می ریزد و صاحبان اصلی که خود اکثریت ملت است فقط حق مبلغ مختصری از بابت سپرده های خود بهره گیرند و غیر از این دستشان از هر گونه مداخله کوتاه است(دکتر شاخت) اقتصاددان معروف آلمانی در یکی از سخنرانی هایش که سالها پیش در دمشق ایراد کرده چنین می گوید با یک محاسبه ای دقیق معلوم می شود نفع تمام اموالی که در سراسر زمین در گردش است به جیب عده کمی سرازیر می شود، و این وضع خطرناک روز بروز تشدید می شود و این اختلاف سال به سال عمیق تر و انفجارآمیزتر می گردد، هم اکنون مالک حقیقی بیشتر اموال روی زمین از چند هزار نفر تجاوز نمی کند و همه کارخانه داران و افرادی که از بانکها قرض گرفته اند و همچنین کارگران و غیر اینها جز مهره هاییکه برای سود مسلم عده ای معدود کار می کنند نیستند . ثمره کوشش پی گیراینان را فقط یک مشت رباخوار می برد آیا نظامی از این ظالمانه تر می شود تصور کرد؟
- دنیا چه مدت زمانیست که در اثر اشتباه چند متخصص نمای اقتصادی علیرغم چراغ خطری که کتابهای آسمانی تورات،انجیل، قرآن روشن کرده اند. رباخواری را قانونی اعلام نموده است؟ آیا گذشته از سود نامشروع و غیرانسانی عده ای قلیل دنیا از این نظام پلید طرفی بسته است که با ضرر و زیانهای آن برابری کند؟ افزایش قیمتها همه سال در همه چیز، تورم پول، شدت بحرانهای اقتصادی هر ده سال به ده سال، ورشکستگیها، روزافزونی شکاف بین دو قطب غنی و فقیر در نتیجه بروز جنگهای خانمانسوز، آیا وقت آن نرسیده که دنیا از نصف راه ضرر برگردد و کفاره گناهان گذشته خود، رباخواری را غیرقانونی اعلام کند و عملاً جلوگیری بنماید؟ مسلماً یک روز از این راه فاسد خواهد برگشت چه بهتر که امروز تا دیر نشده همان روز باشد و بدستور خود در عصر خود از این کار بکنیم و منتظر نباشیم که قانون عمومی عدالت تمدن ما را هم وسیله عبرت دیگران بنماید بمانند تمدنهای عظیم گذشته که دستخوش نابودی قرار گرفته اند، عیلام، نینوا، بابل، جز نامهای زیبا بیش نیستند، انهدام کامل آنها برای ما همان اندازه مهم است که وجودشان .
مردم بسپرده های بانکی خود بهره نگیرند متقابلاً بانکها نیز تغییر قیافه داده منشأ خیر و برکت کردند ، برای رسیدن به این هدف حیاتی یک قدم باید خود مردم بردارند و به استفاده های مشروع که ذیلا به بعضی از آنها اشاره می شود اکتفا نمایند فی المثل خرما نخورند تا بتوانند از خرما خوردن دیگران جلوگیری کنند(بانکها به سپرده ها بهره ناچیزی می پردازند و همان سپرده ها را با بهره بیشتر به مشتریان خود یعنی بهمان ملت وام می دهند، البته این وضع در زمان طاغوت بود و امروز بعضی از شعبه ها بطور قاچاقی).
اگر پولی که در بانک گذاشته می شود کم و جزیی است، حراست و نگهداری بانک که نسبتاً محل امن است خوداستفاده و غنیمتی است گذشته از این شخص با مقدار کم که در بانک به امانت می گذارد به اقتصاد مملکت کمک می کند به اجتماعی که خود جزیی از آن هست و از همان اجتماع دائماً برخوردار می شود و اگر سپرده پولی معتنا به و زیادی است می تواند با روشهای تجارتی از پول خود استفاده برد از جمله اینکه سپرده دار به صورت سرمایه دار و بانک بصورت عامل در می آید و بانک موظف است سپرده ها را در برنامه های مفید و ثمربخش، کشاورزی یا بازرگانی و بالاخره هر نوع راه مشروع سرمایه گذاری که سود مطلوب را می دهد بکار اندازد، سود حاصل از کوششهامیان بانک و سپرده دار به نسبت معینی که قرار داده شده تقسیم می شود، این شکل را در اصطلاح عقد مضاربه ای گویند، به این طرح می توان اضافه کرد که ممکن است مضاربه ای سپرده داران و بانکها بصورت مضاربه مطلق درآید کشورهای غنی و صنعتی آشکار می شود که نقطه دید آنها جهانی باشد نه چهار دیوار کشورشان و بخصوص متوجه شوند که در واقع منافع سریع و آنی آنها به منافع درازمدت جهانی تبدیل می شود، به این حقیقت توجه کنند که توسعه و عمران نه تنها موجب رفاه و آسایش افراد بشری می شود بلکه بشریت را از انقلابات و ستیزه های فراوان نجات می دهد، آنها باید به اصل همکاری و ارتباط کشورها بهمدیگر و تشریک مساعی بین المللی معتقد باشند و به این حقیقت وقوف یابند که بشر سرنوشتی مشترک دارد و تصور نکنند می توانند زندگانی و سعادت خویش را مانند بسته هایی در جعبه محفوظ دارند و ناکامیهای بشری را نادیده بگیرند.
امروزه طبق آمار صحیح بر اثر کم غذایی مزمن که تقریباً سه ربع مردم جهان گرفتار آنند از شصت میلیون نفری که سالانه می میرند مرگ سی تا چهل میلیون نفر یا از گرسنگی یا لااقل از اثرات تغذیه ناقص است و این مساله ای است که امروز برای صدها میلیون نفر از مردم جهان مساله اصلی یعنی مرگ و زندگی است در صورتیکه اگر کشورهای غنی به ندای فطرت و وجدان انسانی پاسخ داده و نحوه کمک به کشورهای فقیر را تغییر دهند و به پیروی از روش پیغمبران رباخواری از نقشه اقتصاد جهان حذف کنند می توانند محصول فراوان با قیمت ارزان در دسترس مردم بگذارند، امروز بسیاری از دولتها کمکهای خارجی را به دلیل آنکه بازپرداختها در آینده سنگین و سنگین تر می شود محدود می سازند و کاهش می دهند قهراً استعدادها و منابع بکر و دست نخورده آن کشورها که بخوبی می توانست حداکثر بهره را بدهد و جوابگوی احتیاجات محلی باشد عاطل و باطل می ماند . شرایط کمکها روزبروز سنگین تر و غیرقابل تحمل تر می شود قهراً بازپرداخت این کمکها فشاری بر موازنه ارزی کشورها وارد می سازد، در کشورهایی که جهت بدست آوردن محصول تحمل این فشار را به خود هموار نموده و زیر بار وام ربوی می روند قیمت محصول بقدری زیاد می شود که همه کس قدرت خرید آن را ندارد چنانکه کارشناسان می گویند در حال حاضر بازار محصولات کشاورزی موجود هست اما همه مردم قوه خرید آن را ندارند امروز اکثریت مطلق مردم چه در کشورهای غنی و چه در ممالک فقیر و ضعیف زیر بار سنگین معیشت قرار دارند آنان هر مقدار بر درآمدخود می افزایند مخارجشان نیز به همان نسبت بالا می رود. در کشاورزی امروز باید طوری برنامه ریزی شود که هزینه تولید مواد غذایی بالا نرود و این فقط هنگامی میسر می شود که نحوه کمکها تغییر یابد و عمل نامشروع رباخواری و بهره کشی بحکم تورات و انجیل و قرآن در تمام کشورها عملا تحریم گردد و کشورهای غنی وام را بدون بهره در اختیار کشورهای ضعیف بگذارند یا لااقل اگر نخواستند از استفاده چشم پوشی کنند بنحو مشارکت و عقد مضاربه که نوعی تجارت مشروع می باشد اقدام نمایند.
صرافی در ایران از سال 1224 شمسی تحت تاثیر شرایط بانکداری اروپا مخصوصاً لندن قرار گرفت اما تا سال 1224 شمسی موسسه ای بنام بانک به معنای جدید وجود نداشت در سال مذکور بانک جدیدی که موسسه ای انگلیسی بود و در دیگر کشورهای آسیا نیز شعبه هایی داشت در تهران و اصفهان و مشهد و رشت و شیراز و بوشهر و تبریز شعبی باز کرد محل مرکزی این بانک در ساختمانی بود که بعدها مرکز بانک شاهی شد، شعبه بانک تهران ابتدا حواله های پنج قرانی و بیشتر را به عهده خزانه دار خود صادر می کرد و این در واقع نخستین صورت چک بانکی یا اسکناس در ایران بود و چون این حواله ها را به بانک می بردند فوری در برابر آن مسکوک نقره پرداخت می شد، آغاز کار بود و چون مزایای مخصوصی نداشت احتیاج به تحصیل امتیاز پیدا نکرد .
تااینکه در اسفند 1225 شمسی ناصرالدین شاه قاجار امتیاز ایجاد بانک شاهنشاهی را به مدت شصت سال به بارون جولیوس رویتر داد، بانک می بایست شش درصد منافع خالص سالیانه خود را به دولت ایران می داد و ابتدای تأسیس چهل هزار لیره به مدت ده سال از قرار تنزیل شش درصد به شام وام داد، بانک بر این امتیاز استخراج معادن آهن و سرب و مس و زیبق و زغال سنگ و نفت و غیر اینها را به استثنای فلزات قیمتی بدست آورده بود.
نخستین پیشنهاد تأسیس بانک ملی بصورت جدید در سال 1296 توسط یکی از تجار معروف تهران به نام حاج محمد حسن امین الضرب به ناصرالدین شاه داده شد. پس از طی مراحلی به سال 1306 شمسی مقدمات تأسیس بانک ملی فراهم شد(تاریخچه سی ساله بانک ملی ایران ص 82 به نقل لغت نامه دهخدا).
اعطای امتیاز به روسها نیز، در سال 1226 شمسی از طرف روسها نیز تقاضای امتیاز بانک شد و بانک استقراضی روس در ایران تاسیس یافت و امتیاز آن به ژاک دوپولیاکف داده شد، و بدواً مبالغی به دولت ایران و منتفذان دولت وام داد، شعب بانک مزبور در بیشتر نقاط شمالی ایران دایر شد، از طرف دولت عثمانی نیز بانکی به نام بانک عثمانی در تهران، همدان و کرمانشاه تأسیس شد.
مجلس شورای ملی تأسیس بانک را تصویب می کند، در اردیبهشت 1307 ش مجلس شروع به کار کرد که بیست هزار سهم یک صدتومانی تقسیم شده بود، دولت پرداخت کلیه سهام را به عهده گرفت سپس حق صدور اسکناس را به آن بانک واگذار کرد، بعدها موسساتی مانند بانک رهنی که قانون آن دهم آبان 1305 ش تصویب شده بود و بانک کارگشایی جزء آنست که اموال منقول و غیرمنقول را برهن می گرفتند و در ازای آن قرض می دادند، بانک کشاورزی در 1309 ش تأسیس، و کار آن وام دادن به کشاورزان است که اخیراً نام آن به بانک اعتبارات کشاورزی و تعاونی ایران تغییر داده شد، و بانکهای دیگر که پشت سرهم پا گرفتند تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران، (درباره تاریخچه تأسیس بانکها در ایران به جغرافیای اقتصادی کیهان از ص 398 تا ص 511 و مجله بانک سپه سال اول رجوع شود)
بانکداری زمان طاغوت تا پیروزی انقلاب اسلامی،اینچنین موسسه های ربوی در کشور امام زمان، کشورقرآن، جاباز کرد، دولتمردان قاجار بی پروا و بدون مشورت با مقامات مذهبی مساله رباخواری را در مقابل قرآن کریم قانونی کردند، رباخواری که از گناهان کبیره و مرتکبین آن بنص قرآن کریم اهل آتشند(وَمَن عادَفاٌولِئک اصحاب النار هم فیها خالدون، از آیه 275 سوره مبارکه بقره)، پایه و اساس زندگی ما اعتقاد ما است ما سعادت دنیا و آخرت خود را در گرو بندگی خدا می دانیم . برنامه معامله با خدا است :
ان الله اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه ... 111 توبه، تجارت پرسودی که : تومنون با الله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله باموالکم و انفسکم ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون ... 11 صف دوستی و عشق یار که عالیترین سود این معامله است : قل للعبادی الذین امنوا یقیمون الصلوه ینفقوامما رزقناهم سراً و علانیه من قبل ان یاتی یوم لا بیع فیه و لا خلال (خلال دوستی) 131 ابراهیم . امام حسین(ع) عرض می کند : خداوندا ... در معامله زندگی زیانبار شد دست کسی که بهره ای از محبتت را بر او قرار ندادی(خسرت صفقه عبدلم تجعل له من ودک نصیباً ، فرازی از دعای عرفه) در مجموعه آیات بیستگانه سوره مبارکه بقره (261 الی 281 ) ربا در مقابل انفاق قرار داده و سیمای بهشتی انفاق کننده را وقیافه موحش و جهنمی رباخوار را زیبا ترسیم نموده است(آیات در آخر مقاله درج می شود) تفسیر پر ارج پرتویی از قرآن در تفسیر همین آیات بیانی دارد خواندنی است : آیات حرمت ربابا آیات انفاق تناسب تقابل و تضاد دارد، منفق از خود و علاقه مالی خود می گذرد و باز و گسترده می شود و به دیگران مایه حیاتی می دهد و آن را چون خون در بدن اجتماع به گردش در می آورد و استعدادها را شکوفا و چهره ها را باز می گرداند و روابط را درپایه محبت و پیوستگی دلها و همکاری استوار می سازد و با دادن مال و فکر و همت خود و بی نظر به پاداش و منت، محیط خرم و مثمر فراهم می کند(کمثل جنه بربوه ..265 بقره) در مقابل رباخوار که بی هیچ خدمت و عملی مایه حیاتی دیگران را می مکد و در خود انباشته می کند و به درون خود می پیجد و راکد و مخبط می شود و استعدادها را خشک و دلها را پر از کینه و خشم و روابط فطری و طبیعی را آنچنان گسیخته می سازد تا در یکسو طبقه سودپرست و ستمگر و خشن و در سوی دیگر طبقه ستمزده و رنجور و در بند پدید می آید، و همین آغاز شکاف و صفبندی اجتماعی است که در پی آن نیرویهای معنوی و مادی یکسر مصروف ستیزه و نگهداری طبقه می شود و سپس انقلاب و جنگهای محدود و نامحدود اکل(یأکلون الربا) کنایه از انباشتن مال و آزمندی است. از این رو که آغاز مال اندوزی و سودجویی برای اشباع شکم و رفع گرستگی و سپس اشباع دیگر شهوات و هوسها، آنگاه اشباع غریزه خشم و ستمگریست تا اموال خلق را از طریق سود بی مایه به یغما برد و همه حقوق را هضم و بلع نماید، رباء به مفهوم لغوی هر گونه سودبری و افزایش جوئیست، الرباء در این آیه اشاره به ربای متعارف آن زمان که مالی را در مدت و سود معینی به قرض می دادند و چون زمان آن می رسید و وام گیرنده توان پرداخت نداشت سود بالای سود می آمد و همین افزایش «ربو» می یافت تا همه دارایی وام گیرنده و بسا خود و زن و فرزندش را بغارت و اسارت می بردند.
ربا در دو چیز است اول اخذ زیادی در مکیل و موزون یعنی جنسی را معمولاً با وزن و پیمانه معامله می کنند و برابر آن جنس به مقدار زیادتر بفروشند مثلاً صدمن گندم بفروشد در برابر صد و بیست من گندم که پس از برداشت محصول به او بدهد . دوم قرض مرابحه(وام با سود) مثلاً شخصی از دیگری پول قرض می کند قرض دهنده شرط می کند تومانی ده شاهی در ماه وام گیرنده به وام دهنده سود بدهد و تفصیل آن در کتب فقهی بیان شده است.
لا یقومون الا کما یقوم الذی یتخبط الشیطان من المس، تمثیل و تصویری از اندیشه و روحیه و راه و روش رباخوار است، هر کسی را قیامی است و قیام رباخوار بدینگونه است، زیرا محرکات درونی و استعدادهای در حال رشد و انگیزه های نیازمندی پیوسته انسان را به قیام قوای فکری و عملی می دارد و همین که روی بسوی هدفهای برتر و در مسیر و سنن طبیعی و اجتماعی واقع و هماهنگ شد، با قیام مستقیم و در راه رشد قوا و تولید و مصرف و خیر و با قدمهای ثابت پیش می رود، و چون رباخواری انحراف از این مسیر درست و طبیعی هست، رباخوار دچار خبط زدگی در اندیشه و آشفتگی می شود، او مال را که وسیله تحرک و رشد همه جانبه فرد و اجتماع است چون هدفی می پندارد که همی برای جمع و تمرکز آن بهر راه که باشد باید بکوشد و نزدیکترین راه برای او همین ربا است که بدون زحمت و خدمت، خون طبقه مولد و کوشا را بمکد و به پیکر ناموزون خود افزاید و استعدادهای روحیش راکد بماند و آنچنان خود سودجویی فکر و مشاعر او را می گیرد که اندیشه و پروانه خیالش جز در محور آن نمی چرخد و در نظر گاه او مقیاس همه ارزشها همین سود می شود و می کوشد که همه مواهب عقلی و انسانی و قوانین و نظامات و معلومات و کار و تولید را برای سودبری خود استخدام کند و چون روش و منش او با سنن طبیعی و مصالح مردم تضاد دارد و دشمنی قربانی شدگان و ستمزدگان را نسبت به خود احساس می کند، خوی کینه جویی و بداندیشی نسبت به مردم در او راسخ می شود. از ترکیب خوی سودجویی و کینه توزی نامحدودی خوی درندگی و حسد و تملق و عقده حقارت و بزرگ بینی در درونش ریشه می گیرد . از این پس دیگر نه بینش روشنی دارد که راه تعالی و کمال را دریابد و نه وجدان بیداری که احساس به رحمت و عطف به دیگران داشته باشد، پیوسته چهره اش دگرگون می گردد. گاه خوی قدرت نمایی و درندگی، گاه زبونی و تملق، تا محیط زندگیش چگونه باشد و با چه کسانی روبرو شود؟ در هر حال پیوسته در آشفتگی و نگرانی بسر می برد و بخود می پیچد.
این حالات در گفتار و کردار و حرکات چشم و دست و پایش نمایان است. – کالذی یتخبطه الشیطان من المس- رباخوار ددمنش و دیوخوی چون دیوانه ایست که همی دست و پا می زند و بدور خود می گردد.
- «التخبط»، الضرب علی غیراستواء و یا چون شبکوری که در تاریکی سردرگم است- «هویخبط خبط عشواء » در تاریکی سر در گم شده و به این سو و آن سو می رود. اجتماعی که رباخواری در آن شایع شود و پایه اقتصادش گردد، نیز همچون رباخوار، آشفته و ناموزون و سردرگم و نابسامان(مخبط) می گردد، زیرا افراد و گروه رباخوار که مایه و خون اقتصادی را می مکند پیوسته متورم و درشت می شوند و گروه مولد و کارگر که چون دست و پای اجتماعند. لاغر و ناتوان، چنین اجتماعی نمی تواند قیام و حرکت اقتصادی و فکری و اخلاقی سالم و ثابت و پیشروا داشته باشد، مگر نه اینست که مال پایه طبیعی قیام همه جانبه است و اختلال در تولید و توزیع وگردش سالم آن قیام را مختل و مخبط می گرداند قرآن مبین بیان کننده همین اصل طبیعی و اجتماعیست «ولا توءتو توالفسفهاءاموالکم التی جعل الله لکم قیاماً – اموال خود را که خداوند وسیله قیام برای شما قرار داده بسا    ندهید- از آیه 3 نساء و همچنین اشاراتی که در آیات دیگر آمده- مانند آیات مطففین(کم فروشان)- بلی شیطان با تسلطی که بر آدمیان دارد و پیوسته درصدد اغوا آنهاست چنانچه چند آیه جلوتر : الشیطان یعدکم الفقرویأمرکم بالفحشاء والله یعدکم مغفره منه و فضلاً و الله واسع علیم . 268 بقره . اگر انسان فریب وعده او را بخورد و از وعده خداوند غافل شود از صورت اصلی و زیبای انسانیت درآمد گاه بصورت خوک و میمون : وجعل منهم القرده و الخنازیر وعبدالطاغوت، از آیه 60 مائده) درآمده و گاهی بصورتی که در اینجا ممثل نموده : کالذی یتخبطه الشیطان من المس، اگر این تمثیل قرآن در میان مردم عرب و جاهلیت آن زمان که رباخواری محدود ومحلی بود نمایش بارز و روشنی نداشت در این قرن که سایه تاریک و شوم رباخواری همه جا گسترده شده و فضای زندگی را تاریک و اندیشه ها را مختل ساخته، این خطوط تمثیل بصورت کامل و عمومی نمایان شده است، اکنون که رباخواران حرفه ای و پرتجربه و متشکل با وسائلی که علم و صنعت در دسترشان قرار داده و همه رشته های اقتصاد را بدست گرفته مراکز سودبری را در سراسر دنیا و هر شهر و روستا در اختیار دارند تا هرچه بیشتر روانها را تهی و مغزها را پوک و اندیشه ها را مختل گردانند و توده ها را چنان در دامهای گسترده و بندهای رنگرنگشان گرفتار سازند که مجال هیچ گونه اندیشه و عاقبت بینی و ارزیابی نداشته باشند و همی بدور خود بپیچند و راه نجاتی نیابند: کالذی یتخبطه الشیطان من المس. آیا ریشه و منشا این همه سرگشتگیها واختلالهای عصبی و برخوردها و جنگها جز این است ؟ مگر سرمایه سوزان و جنگ افروزان جز همین سودپرستان و رباخواران آزمندند؟ مگر در هر گونه نابسامانی و جنگی، چهره اینها را نمی توان یافت؟ گرچه در زیر صدها پرده رنگارنگ و فریبنده و جالب آن را پنهان دارند. اینها سودبری رباخوارانه را چنان طبیعی و مشروع و از لوازم اقتصاد عصر و مانند هر گونه کار و کسبی مینمایانند که همه مجذوبها و استعمارزده ها و مسلمان نماها آن را باور کرده و دچار چنین خبط شیطانی شده اند.
- یمحق الله الربا و یربی الصدقات و الله لایحب کل کفارائیم- شخص رباخوار چون پیوستگی سرمایه های معنوی و منابع خلقت و هماهنگی با قلوب و دستهای تولیدی خلق ندارد. هرچه هم سودش افزایش یابد و بازارش گرم شود کارش قابلیت رشد همیشگی ندارد و هرچه قابل رشد نباشد رو به تاریکی و کاهش می رود. او با اشتعال آتش آزمندیش دستهای تولید را فلج و دلها را پر از کینه می سازد و جز قدرت مالی و ستم مدد و یاوری ندارد و این با طبیعت جهان ناسازگار و محکوم به محاق است همچنانکه هر روش و منطق محکومی، در برابر دلیل و روش روشنی محقق می گردد- والله لا یحب کل کفارائیم- چون اینها از کانون رحمت و محبت خداوند و اشعه آن روی گردانده و غوطه ور در گناه شده و از جاذبه آن خود را بر کنار داشته اند .
- ان الذین امنوا و عملو الصالحات واقاموا الصلوه آتو الزکاه اجرهم عند ربهم ولاخوف علیهم و لا هم یحزنون . این اوصاف ابعادی مقابل رباخواری را می نمایاند : رباخوار خودپرست و سودجو و گرایش به خود دارد و رو به محاق می رود . مومن حق را می پرستد و به آن می گراید و بسوی روشنایی می رود. رباخوار کارش ناشایست و زیانبخش و به مقیاس سودخود است، مومن با مسولیت و بصیرت ایمانی که دارد، اعمالش شایسته و بصلاح خلق است، ربا منشا پراکندگی و بروز طبقات متخاصم می شود، اقامه صلاه انسانها را جواذب تفرقه انگیز می رهاند و افراد را با توجه به یک مقصد متعالی متحد و در یک صف در می آورد سوجودیی ستمکارانه در برابر ایتاء زکات است . آنها چشم به طبیعت ماده لرزان و سودجویی دارند، اینها چشم به مبدأ ربویت- و پاداششان در پیشگاه او و وجدانها ثابت است، هرچه آنان دچار نگرانی و ترسند، اینها از ترس رسته و آرامش دارند، لهم اجرهم عندربهم .
- یا ایهاالذین امنوااتقوالله و ذروا ما بقی من الربا ان کنتم مومنین، فان لم تفعلوا فاذنوابحرب من الله و رسوله، بیان منشأ جنگی است که زمینه آن را رباخوار فراهم می سازد و آن را ماذون و یا اعلام می دارد آنچنان جنگ که از اراده حکیمانه، عادلانه، سنن و رسالت خدا ناشی می شود- چون بعثت و قیام پیغمبران برای اقامه قسط است «لیقوم الناس بالقسط» قسط عدالت عملی و رساندن حق است که زیربنای اجرای احکام و تحکیم نظام و رشد ایمان و اخلاق و وسیله کمال می باشد، جنگ از ناحیه خدا و رسول برای اقامه قسط و از میان بردن همینگونه جنگها و استقرار وحاکمیت احکام الهی است «ولولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض 40 حج» این جنگ ادامه دارد تا طبقه سود بر دگرگون گردد و توبه کند و دیگر ستمکاری از هیچ جانب نباشد : و ان تبتم فلکم روس اموالکم لا تظلمون ولا تظلمون . بلی این نتیجه رباخواری در اجتماع است که به دو گروه ستمگر و ستمدیده تقسیم می شوند و در برابر هم قرار می گیرند.
- قرآن کریم با اینگونه روش تربیتی و توبه اجتماعی سودهای نامشروع را از بین می برد و سرمایه های مشروع را وامی گذارند و دارندگان آنها را در صف مجاهدین در می آورد تا اقتصاد آزاد وعادلانه درخشان در پرتو ایمان جایگزین گردد(ان کنتم مومنین) اشاره باینکه اینکار در دید کوتاه سودجویان و وابستگان با آنان و غرب زدگان چشم وگوش بسته ضعیف الایمان دشوار و ناشدنی است .
- مرحوم آیت اله گلپایگانی بارها این حقیقت را گوشزد می فرمود، در قسمت مسائل اجتماعی کتاب مجمع المسائل: مسئله 26 وظیفه هر مسلمان است که در بهبود وضع اقتصاد مسلمانان اهتمام ورزد(من اصبح ولم یهتم بامورالمسلمین فلیس بمسلم) – مسئله 31- ربادادن و رباگرفتن و هرگونه معاملات ربوی چه طرف شخص باشد یا موسسات از قبیل بانکها و سایر شرکتها حرام است مسئله 32 چون اقتصاد و تجارت جامعه مسلمانان در اثر غفلتهایی که شده وابسته به بانکها گردیده است ، تا به بانکها وضع خود را با تعالیم اقتصادی اسلام تطبیق نکرده اند، مسلمانان متمکن با همکاری یکدیگر موسسات قرض الحسنه اسلامی تأسیس کنند و این مخالفت علنی با احکام خدا را به اطاعت احکام او مبدل سازند.
- وَان کانَ ذوُ عسره فَنظرت الی میسره وان تصدقوا خیرُلکم ان کنتم تعلمون- حکم اعسار از همین آیه گرفته شده که هر بدهکاری اگر مالی بیش از گذراندن زندگی متعارفش نداشته باشد نباید خود یا دارائیش توقیف شود و باید آزاد باشد تا بکار و کسبی بپردازد باشد که گشایشی یابد، و به حساب صدقه آوردن بدهکاری برای شما مسلمانان بهتر است اگر بدانید و یا اگر ناتوانی و درماندگی بدهکار را باز شناسید، ان کنتم تعلمون بهتر که هر دو معنی استفاده شود .
- وَاَتقُوا یَوماتُرجَعون فیها الی الله ثمَ تَوَفی کُلُ نَفس ماکَسَبَت وَهُم لایُظلَمونُ- در پایان آیات رباء این دیدگاهی بس باز و واپسین مسیر آدم را می نمایاند- ابدیت و برگشت بسوی خدا- با این دید باز می تواند از واژگونی در طبیعت دنیا و سودها و بندهای آن وارهد و توشه تقوا برگیرد و خود را آماده چنین روزی گرداند : یَوماتُرجَعونُ فیه الی الله...
منفقین بواسطه عادت به انفاق از وابستگی به دنیا رها شده و به خدا پیوسته اند و رجعت به خدا را قبل از روز موعود نیز دارند به خلاف رباخواران که از خداوند دورند و رجعتشان در روز قیامت خواهد بود.
آنها خود را بنده خدا و از آن خدا و مالشان را مال الله می دانند و در جایی که خدا می خواهد قرار می دهند، بوعده های خدای بزرگ معتقدند، از نگرانی و اندوهی که وابستگان به خود و پیوستگان بدنیا و متکیان بمال دارند رسته اند لاخَوفُ عَلَیهم وَلاهُم یَحزَنُون- آنها از محدوده حقیر و کوچک خود بیرون شده و به جهان وسیع الله پیوسته اند و الله واسع علیمٌ- جالب اینکه در آیه خود منفق را به حبه و دانه کذایی تشبیه کرده(کمثلٍ جَنه) اشاره به شکوفایی خود انسان مومن است . «دقت کنید» کما اینکه همانها را به باغستان تشبیه کرده(کَمَثلٍ جَنَه بربوه) که هم خود و هم دیگران از آن بهره می برند، چون در انفاق آنچه منظور است تزکیه نفوس و پیوستگی دلها و ظهور محبتها و برومندی افراد و تحرک اجتماع می باشد نه همین که شکمی سیر شود و برهنه پوشیده شود، چه آن خدای غنی بذات سراسر طبیعت و استعدادها را غنی آفریده(والله غَنی حکیم) اگر همه استعدادها را یکسان و همه را بی نیاز می ساخت و هرگونه وسیله زندگی را در دسترس قرار می داد چگونه مواهب بروز می نمود و محبت ها متبادل می شد و تحرک پدید می آمد، - بلی نظر این است که ایمان و خیر از دلها بجوشد و از هر جهت حرکت و رابطه و تعاون جمعی و خرمی پدید آید و کرامت انسانها ارج یابد(کمثلٍ جنه بربوه) بلی دعوت خدا و پیغمبرش به چنین زندگی برتر است (استَجیبوُالله والرسول اذا دعاکم لما یجیبکم ... ی 24 انفال)
حیات برتری که اجابت کننده در هر شرایطی باشد در باغستان و عندرب، اگر داشته باشند در راه خدا و برای خدا هستند اگر نداشته باشند تحمل و صبر برای خدا دارند و بهرحال که باشند راهی و نهری آنان را بخدا پیوند می دهد(تجری من تحتهم الانهار) و همان خوشی و خشنودی و جمال که از خدا بر آنان می تابد تشکیل باغستانی می دهد که در نهاد خود آنها است، درسوره مبارکه یونس می خوانیم : ان الذین امنوا و عملواالصالحات یهدیهم بایمانهم تجری من تحتهم الانهار فی جنا نعیم، دعویهم فیها سبحانک اللهم و تیتهم فیها سلام و آخر دعویهم بایمانهم تجری من تحتهم الانهار فی جنات نعیم، دعویهم فیها سبحانک اللهم و تحیتهم فیها سلام و آخر دعویهم ان الحمد الله رب العالمین ی 10)
و در سوره مبارکه کهف آمده : ان الذین امنوا و عملوا الصالحات انا لا نضیع اجر من احسن عملا ، اولیک لهم جنات تجری من تحتهم الانهار...ی 32) قابل ملاحظه ای است که در این دو جای قرآن کریم جریان نهرها را بعبارت من تحتهم آورده، برای توجه دادن به این حقیقت که منشاء چنین زندگی و تشکل چنین باغستانی مایه اش وجود خود مومنان است واین رجعت الی الله و پیوستگی با خدا مقدمه پیوستگی در آخرت است که وهم من فزع یومیدآمنون ی 89 نمل)، این شکوفایی و این منشا خیر و برکت بودن و بالمال محبوبیت و زیبایی بمیزان رستن از وابستگیها و پیوستن با خداست که در درجه اعلا حضرت ختمی مرتبت است که حتی در بهشت هم برای زیارتش در به در دنبالش هستند- از امیرالمومنین(ع) روایت کرده اند فرمود : مردی از انصار پیش رسول خدا(ص)آمد، عرض کرد یا رسول الله طاقت فراق شما را ندارم، بمنزلم که وارد می شوم بیاد شما می افتم عیالم را ترک می کنم تا بیایم پیش شما فقط نگاه کنم از بس دوستتان دارم، با این حالی که دارم بیاد روز قیامت می افتم که اگر داخل بهشت شوم و شما جایگاهتان در اعلی علبین خواهد بود آنجا چه خواهم کرد ای نبی خدا؟ اینجا بود که نازل شد : «وَمَن یُطِعٍ الله و الرسول فاُولئک مع الذین اَنَعمَ الله عَلَیهم مِنَ النبیینَ وَالصدیقینَ والشهداء وَ الصالحینَ و حَسُنَ اولئکَ رفیقا 69 سوره نساء » حضرت رسول آن مرد را خواستند و آیه را برایشان خواندند و به آن مژده اش داده اند .
- دورنمای بس مخوف رباخواران، منفقان در دنیا هم رجوع الی الله داشتند و در این رابطه همواره در باغستان بودند بلکه خود نیز مثل باغستان بودند(کمثل جنه) که در حق آنان آمده( یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی)، اما رباخواران در دنیا ولو متمتع بودند ولی از شعله های آتش گاهاً ضجر می کشیدند چگونه در امان می توانستند شد در حالیکه همیشه در اجتماع مردمانی محروم،یتیم، گرسنه و مسکین وجود داشته و دارد، تقاضای آنان توقع آنان احیاناً تشکل آنان جهت رسیدن به حق، ناراحتی هایی برای اهل دنیا دارد که زندگی بر آنان ناگوار و تلخ می نمود و می نماید، و از همه اینها گذشته مرگ و میر که از لوازم زندگی است در قیافه هایی(با مرگ دوست، همسایه، همشهری) خود را نشان می داد و اعلان جداشدن از اموال را که شدیداً دوستش داشتند می داده، داغ فراق که از آتش سوزاننده تر است تهدیدشان می کرده و همزمان با مرگ قیامتشان برپا می شود، قیامت یعنی از کارافتادن همه وسائل و اسباب و برگشت همه نیروها به مسبب الاسباب الله جل جلاله ، و ظاهرشدن جهنم که همان تجسم اعمال و نتیجه ستمگریهاست که تا آن روز در خفا بوده و خوشیهای زندگی از قبیل خوردنیها و نوشیدنیها و خنده و خوش باشها آبی بر آتش جهنم می ریخته و تا حدی خاموش و تبرئه می کرده است اما آن روز جهنم با آتشهای تیزش حاضر می شود آن روز است که انسان متذکر می شود ولی دیر شده می بایست در دنیا متذکر می شدند(واتقوا یوماًترجعون فیه الی الله) با حسرت گوید ای وای من کاش به زندگیم توشه ای می فرستادم در آن روز است که کسی مثل او عذاب نشود و کسی مثل او در بند نیاید، در سوره مبارکه فجر چنین می خوانیم (کلابل لاتکرمون الیتیم، ولاتحاضون علی طعام المسکین، وتأکلون التراث اکلاً لما، و تحبون المال حباً جماً،کلا اذا دکت الارض دکاً دکاً ، وجاء ربک والملکصفاً صفاً اوجی ء یومئذ بجهنم یومئذ یتذکر الانسان و انی له الذکری، یقول یالیتنی قدمت لحیاتی، فیومئذ لایعذب عذابه احد، و لا یوثق و ثاقه احد)
و این حالت را در سوره مبارکه زمر چنین آورده :
اگر برای ستمگران ثروت تمام دنیا و دو برابر هم بود بی تردید همه را فدا می داند تا خود را رها سازند از سوء عذاب روز قیامت و آشکار شد برای آنها از خدا چیزی که به خیالشان نمی آمد و آشکار شد بر آنها زشتیهای دست آوردهاشان و احاطه کردن آنچه به آن استهزاء می کردند(ولوان للذین ظلموا ما فی الارض جمیعاً و مثله معه لافتدوا به من سوء العذاب یوم القیمه وبدالهم من الله مالم یکونوا بحتسبون، وبدالهم سیئات ماکسوبا و حاق بهم ماکانوا به یستهزءون 48 زمر) و بالاخره در سوره مزمل خلاصه کرده با این بیان : چگونه خود را می پایید اگر کافر شدید، روزی که کودک را پیر می کند، آسمان شکافته شود و وعده الهی بوقوع انجامد(فَکیفَ تتقون ان کفرتم یوما یجعل الولدان شیبا، السماء منُفطر بهٍ کان وعدهُ مفعولاً 18 مزمل)
در منابع روایی از جمله کتاب بحارالانوار جلد 103 آمده است- از امام ابی عبدالله الصادق(ع) : رسولخدا فرمود وقتی مرا به آسمان بردند گروهی را دیدم که یکی می خواست پا شود ولی نمی توانست پاشود بجهت بزرگی شکمش- گفتم کیستند اینها یا جبرئیل گفت : اینها خورندگان ربا هستند پا نمی شوند مگر مثل پاشدن کسیکه شیطان با مس خود وی را به آشفتگی دچار ساخت(یَتخبطهُ الشیطان منَ المس) دیدم آن را به مانند آل فرعون به آتش عرضه می شوند صبحگاه و شامگاه و می گویند خداوندا کی برپا می شود قیامت ، - باز از آن حضرت : یک درهم ربا پیش خداوند بزرگتر است از هفتاد زنا با محرم خود در بیت الله الحرام- و از حضرت رضا(ع) طی چند حدیث: جز این نیست که خداوند عزوجل نهی کرده از ربا بجهت آنکه در ربا فساد اموالاست چه وقتی انسان خرید درهم را در مقابل در همین، در مقابل یکدرهم یکدرهم قرار می گیرد و بهاء در هم دیگر باطل می شود پس فروش و خرید در ربا در هر حال نقص است چه بفروشنده و چه بخریدار. بنابراین خداوند تبارک و تعالی قدغن کرده بر بندگان ربا را به علت فساد اموال کمااینکه بر سفیه هم قدغن کرده که مالش بدستش داده نشود به جهت اینکه مبادا مالش را فاسد کند تا زمانی که برشد رسد پس به این علت ربا را حرام کرده و بعلت اینکه معروف از بین نرود و بجه تلف اموال و رغبت مردم در سود و ترک قرض دادن و کارهای خیر را و برای آنکه در آن است از فساد و ظلم و فناء امال ... و از امام صادق(ع) از علت تحریم ربا پرسیدند فرمود : اگر ربا حلال می شد مردم تجارت را ترک می کردند و آنچه به آن نیاز دارند بنابراین خداوند ربا حرام کرده تا مردم از حرام بسوی حلال بروند و رو به بیع و شراء آورند- و از امام باقر(ع): جز این نیست که حرام شده ربا تا معروف و کارهای خیر از بین نرود- از امام صادق پرسیدند : میبینم در قرآن ربا را حرام کرده و مکرر هم نهی کرده، فرمود آیا میدانی چرا گفتم نه فرمود تا مردم از انجام کار نیک روگردان نباشند.
و روایات دیگر در این زمینه
- تا اینکه بحمداه والمنه انقلاب اسلامی پیروز شد در انقلاب همه چیز تقریباً دگرگون شد از جمله بانکها نیز اسلامی شدند .

چهره بانکداری قبل و بعد از انقلاب اسلامی :
الف- چهره بانکداری قبل از انقلاب
شر و دوزخی بود(شرالمکالب الربا)
سنگر دشمنی با ملت(پول ملت را بنفع خود بکار می انداخت و موجب تورم و گرانی قیمتها و ستمهای دیگر بود)
پاسدار اموال کنزکنندگان بی وجدان و سودجو بود.
عافیت سوز و دشمن تراش بود
شعبه ای از جهنم و جهنمیان بود
قیافه رعب آور و وحشتناک داشت اگرچند قسط عقب می افتاد تذکاریه بدست شما می رسید که لرزه به اندامتان می انداخت.
تذکاریه
- آقای .............. مالک زمین شماره ........مقتضی است از تاریخ دریافت این نامه ظرف مدت پنج روز در پرداخت مبلغ ... بابت اصل اقساط معوقه به اضافه دیکرد متعلقه اقدام نمایید، بدیهی است در صورت تعلل از طریق عملیات اجرائی وصول خواهد شد، و اگر در پی اخطاریه باز مشتری نتوانست بپردازد بدون معطلی سند گرویی در معرض فروش گذاشته می شد و پول خود را پس می گرفت مشتری هر طور می شد بشود. نه به بزرگ و نه به کوچک رحم نمی کرد.

ب : بعد از انقلاب :
1- مبارک و ...
2- محل دوستی و ...
3- پاسدار نقدینه ...
4- عافیت بخش و ...
5- باغی از بهشت ...
6- قیافه اسلامی ...

پس بانکداری بعد از انقلاب :
1- مبارک و میمون و بهشتی(تجارت و عملیات سالم)
2- محل دوستی و یگانگی با ملت و جزئی از ملت شد.
3- پاسدار نقدینه های از خودآزادشده و بندگان خدا گشت که مال را مال الله دانسته و در جایی که خدا می خواهد قرار می دهند، صاحبان سرمایه های مشروع که دارندگان آن را قرآن کریم در صف مجاهدین در می آورد تا اقتصاد آزاد عادلانه در پرتو ایمان جایگزین اقتصاد بیمارگونه و آلوده گردد.
4- عافیت بخش و دوستی آفرین گشت .
5- باغی از بهشت شد، که امام صادق(ع) فرمود دنیا برای شیعیان ما بهشت است قبر هم بهشت است، بهشت هم بهشت است .
6- قیافه اسلامی انسانی دارد و دستور از قرآن گرفته که اگر در سختی و عسرت است مهلت دهید تا دستش باز شود و تصدق کردن در حق چنین کسی برای شما خیر خواهد بود اگر بدانید(و ان کان ذوعسرت فنظرت الی میسره، و ان تصدقواخیرلکم ان کنتم تعلمون، واتقوا یوماً ترجعون فیه الی الله ثم توفی کلنفس ما کسبت و هم لایظلمون 281 بقره )
انقلاب که ندای اسلام بود صلا در داد که ملت صندوق می  خواهد، تمرکز نیروی اقتصادی در جوامع لازم است، مرحوم آیت اله گلپایگانی آن روز توصیه می کردند که صندوقهای قرض الحسنه را تقویت کنید تا بانکها تضعیف شوند، ولی آن روز گوش کسی بدهکار نبود، اما در انقلاب بحمداه قدرت از طاغوت گرفته شد و ثابت کرد که با رعایت احکام اسلامی می شود حتی بانکداری را بطور صحیح ادامه داد که در عملیات هیچگونه شائبه ربا دیده نشود، انقلاب اسلامی ثابت کرد که علیرغم ناباوری عده ای غرب زده چشم و گوش بسته ضعیف الایمان که تحت تاثیر تبلیغات فریبنده رباخوارن حرفه ای قرار گرفته و گمان کرده بودند که سودبری رباخوارانه از لوازم اقتصاد عصر است، می شود با همان اسکلت بانکداری را بنحو مشروع اداره کرد، تمرکز ثروت خود قدرتی است که با تجارت ومعاملات مشروع دیگر می توان منافع سالم بدون ایجاد تورم بدست آورد و حقوق کارمندان بانکی را تأمین کرد و اگر کمبودی احساس شود که نمی شود، با بیت المال جبران و تکمیل گردد.
بحمداه و المنه تا حدودی اصلاح شد و روزبروز ضوابط شرعی هرچه بیشتر پیاده می شود، متأسفانه اخیراً عده ای از شعبه ها در گوشه و کنار صدای مردم را در آورده مخصوصاً از طرف خانواده های شهداء زیر سوال رفته است، چه شد نتیجه این همه خونها که برای اسلامی شدن ریخته شد؟دوباره آقایان رباخواری را دارند راه می اندازند. و همان عملیات نامشروع و ظالمانه سابق را در گوشه و کنار دور از چشم نظام بطور مخفی و بعضارک راسته و آشکار رد و بدول می کنند. لذا بدینوسیله از مقامات مسئول استمداد می شود در نظارت و رسیدگی به این امر حیاتی عنایت بیشتر داشته باشند و نگذارند عده ای از خدابی خبر چهره انقلاب را با آلوده کردن چهره بانکداری لکه دار و دل این مردم مسلمان متعهد و شهید داده را جریحه دار نمایند .
   والسلام علی من اتبع الهدی
  17 ربیع الاول 1416
  24/5/74
 - س – ج - سیدفاطمی

مطالب مرتبط

    [تعداد رای های دریافتی :1
    [امتیاز مطلب :9 از 10]
    شما نیز به این مطلب امتیاز دهید :
    تنظیمات
    این پرونده را به اشتراک بگذارید :
    Facebook Twitter Google LinkedIn

    یادداشت کاربران
    درج یک یادداشت :
    نام کاربری :
    پست الکترونیکی :
    وب :
    یادداشت :
    کد امنیتی :
    8 + 1 = ?

    عناوین اصلی سایت

    حدیث روز

  1. : از علی بن ابی طالب(ع) درباه آخرالزمان پرسیده شد: آیا در آن زمان مومنانی وجود دارند؟ فرمود: آری. باز پرسیده شد: آیا از ایمان آنان بر اثر فتنه ها چیزی کاسته می شود؟ فرمود: نه، مگر آن مقدار که قطرات باران از سنگ خارا بکاهد اما آنان در رنج بسر برند.
  2. تمامی حقوق این سایت متعلق به وب سایت اطلاع رسانی آیت الله سید جواد فاطمی تبریزی می باشد .
    طراحی سایت در : هونیاک