اصول اعتقادات اسلامي1 -توحید
- توحيد آن است كه خالق آسمانو زمين و آنچه بين آنهاست خداي واحد است نه تنها خلقت، تدبير هم از آن خداست تمام كارها، تمام حوادث ، چه حوادث شخصي و چه اجتماعي همه زير نظر خدا و به اراده خداست.
- نخستين گام در راه دينداري و عبادت خدا شناخت خداوند و اساس شناختن ، يگانه دانستن اوست.
اصول اعتقادات اسلامي1 -توحید
اصول اعتقادات اسلامي1 -توحید
- توحيد آن است كه خالق آسمانو زمين و آنچه بين آنهاست خداي واحد است نه تنها خلقت، تدبير هم از آن خداست تمام كارها، تمام حوادث ، چه حوادث شخصي و چه اجتماعي همه زير نظر خدا و به اراده خداست.
- نخستين گام در راه دينداري و عبادت خدا شناخت خداوند و اساس شناختن ، يگانه دانستن اوست.
- لذت بندگي خدا و عبوديتش بهترين و والاترين مقام است.
- توحيد يعني هرچه هست اوست كسي كارهاي نيست مگر به اجازه او . توحيد همان سوره قلهواللهاحد است.
- توحيد يعني كارها براي خدا باشد براي بندگي او كه براي همين آفريده شدهايم «ما خلقت الجن و الانس الابيعبدون» انسان وقتي به اين خط آمد تعبير همان صراط مستقيم است.
- خدا از انسان دور نيست اما اين انسانها هستند كه با خدا فاصله دارند و از خدا دورند عامل آن هم هواي نفس است ( تكبر، حرص، حسد و... ) انسان وقتي درست ميشود كه از اين جاذبه دور شود بندگان خدا آنانند كه خدا را شناختند و در راه طاعت آن حركت كردند .
- شكوفايي انسان در توحيد است توحيد انسان را برپا مي دارد و شكوفا مي كند .
- خداوند با تمام ذرات عالم است و از يك ذره هم دور نيست با هر ذره هست نه بطور قاطي و از هر چيز جداست نه به طور دوري، مثل او چيزي نيست اما او بصير و شنوا است، درد ما را ميداند و احتياجمان را ميفهمد و ما در محضر او هستيم.
- بالاترين مرتبه شكر گزاري خداوند «فنا فيالله» است يعني خداوند همه چيز را به ما داده پس همه چيز ما براي او ، در راه او باشد و ذوب شدن در خداوند و رسيدن به بقاءالله اين همان عبوديت و بندگي خداست. هرچه انسان خود را در مقابل خداوند بشكند به خدا نزديكتر ميشود. خداوند نقش انسان را در قرآن بيان ميكند و كسي كه قرآن بخواند راه و رسم انسان را مييابد. پس اگر اين (طور) نباشد اسفلالسافلين است وقتي انسان خدا را به بزرگي ياد كرد غير خداوند (پول، ماشين، شهوت و....) در نظر او كوچك ميشود دنيا برايش كوچك ميشود و خداوند در نظر او بزرگ، اين بهشت است و حالات بهشتي، بهشت موعود دنيا قبل از بهشت جاوداني اما اگر انسان خدا را فراموش كند پرده كفر ضخيم ميشود و همين انسان باهوش طوري پردههاي كفرش ضخيم ميشود كه ديگر خدا را نميبيند و وقتي به اين حالت رسيد ديگر انذار و عدم و انذار برايش فرقي ندارد و آنگاه كه انسان شقي شد ديگر صلاحيت هم ندارد، «ختماللهعلي قلوبهموعليسمعهموعلي أَبْصارِهم غشاوه و لهمعذاب عظيم » .
- خداوند بردباري ميكند آنچنان كه گويا نميداند و اغماض ميكند كه گويي نديده است و ميپوشاند كه گويي بر او عصيان نميشود براي عقوبت عجله نميكند به لحاظ كرمش و اغماض و حلمش.
- الله بالاتر و والاتر است از اين كه وصف كنندگان او را درك كنند با صفاتي كه او موصوف است به آن و جز اين نيست كه وصف كنندگان به اندازه خودشان وصف ميكنند نه اندازه عظمت و جلال او، خداوند ولاتر از آن است كه وصف كنندگان او را درك كنند خداوند از بندگان خود غني است، احتياج به عبادت بندگانش ندارد ولي انسان موظف است تكليف خود را انجام دهد، زندگي ما بايد زندگي محمدوآلمحمدصلاللهعليهوآله باشد 1 .
چند روايت در باب توحيد
امام ششم عليهالسلام ميفرمايند: «خدا، هستيِ ثابت دارد و علم او خود اوست در حالي كه معلومي نبود و سمع او خود اوست درحالي كه مسموعي نبود و بصر او خود او بود در حالي كه مبصري نبود و قدرت او خود او بود در حالي كه مقدوري نبود2».
امام پنجم و ششم و هفتم و هشتم عليهالسلام ميفرمايند: «خداي تعالي نوري است كه با ظلمت مخلوط نيست و علمي است كه جهل در آن نيست و حياتي است كه مرگ در آن نيست3» .
امام هشتم عليهالسلام ميفرمايند: « مردم در صفات سه مذهب دارند: گروهي صفات را به خدا اثبات ميكنند با تشبيه به ديگران و گروهي صفات را نفي ميكنند و راه حق مذهب سوم است و آن، اثبات صفات است با نفي تشبيه به ديگران» .
امام ششم عليهالسلام فرمودند: «خداوند تبارك و تعالي با زمان و مكان و حركت و انتقال و سكون منصف نميشود بلكه او آفرينندهي زمان و مكان و حركت و سكون است »
چند نكته در توحيد:
ذات خداوند، نامحدود و نامتناهي است، اين كمالات كه در صورت (شكل و عنوان) صفات براي او اثبات ميشوند در حقيقت عين ذات و همچنين عين يكديگرميباشند و مغايرتي كه ميان ذات و صفات و همچنين در ميان خود صفات ديده مي شود تنها در مرحله مفهوم است و به حسب حقيقت جزء يك واحد غيرقابل تقسيم در ميان نيست، اسلام براي جلوگيري از اين اشتباه ناروا ، ( تهديدات به واسطه توصيف نفي اصل كمال)،عقيدهي پيروان خود را در ميان نفي واثبات نگه ميدارد ودستور ميدهد اينگونه اعتقاد كنند كه: خدا علم دارد نه مانند علم ديگران، قدرت دارد نه مانند قدرت ديگران،ميشنود نه با گوش،ميبيند نه با چشم و به همين ترتيب .
توحيد مراتب و اقسام دارد : توحيد ذاتي، توحيد صفاتي، توحيد افعالي، توحيد عبادي .
حكمت اينكه خداي متعال به توسل (به اهل بيت(س)) امر كرده اين است كه مقام والاي بندگان شايسته را معرفي كند و ديگران را به عبادت و اطاعتي كه موجب رسيدن آنان به چنين مقامي شده است تشويق نمايد و از اينكه كساني به عبادتهاي خودشان مغرور شوند جلوگيري كند.
در باب تزكيه (خودسازي)
قرآن با آيات، ثابت ميكند و انسان را به اين علم ميرساند كه زندگي باهدف است و هدف رشد انسان است، فلاح انسان است و انسان برسد به جايگاهي كه خداوند براي آن آفريده شده است و آن هم بهشت جاوداني است.
انسان بايد مقدرات الهي را بداند، حلال و حرامش را و...، راهنماييهاي پيامبران كه در خط خدايند.
به خداوند با عظمت ميگوييم: ما به تو بندگي ميكنيم تو خداي مائي، تو معبود مائي .
شكوفايي انسان در اعتقاد به توحيد است، قولوا لاالهالاالله تفلحوا، انسان كه به اين علم رسيد خدا در نظرش عظيم و غيرخدا هر چه باشد، حقير و كوچك ميشود يعني دنيا با تمام زيبايي هايش در نظر يك مسلمان كوچك و حقير است. اگر ديگران دارند او ناراحت نميشود حسد نميكند و اگر خود دارد حريص نيست و بخل نميورزد و خصوصيتهاي خوب و زيباي ديگر كه همان شكوفايي است بعبارت ديگر تزكيهي انسان است كه كليد بهشت است بهشت سرتاسري .
آري اسلام با تعليماتش با مقررات روزمرهاش، نماز، زكوه، حج، جهاد و... حتي كساني را كه سواد خواندن و نوشتن هم ندارند نيز به اين مقام ميرساند دنيا و زيبائيهاي آن اگر در چشمها صغير و ناچيز باشد ديگر جايي براي حرص، بخل و حسد و ديگر حالات رذل جهنمي باقي نميماند و زندگي بهشت گونه ميگردد پيامبر اكرم (ص) فرمود : هركس به فقرش صبر كند روز قيامت با من خواهد بود.
آري شخص مسلمان در هر حال بنده خداست و داشتن و نداشتن پيش او سواء (يكسان) است، او داراي نفس مطمئنه است كه بهرحال رضايت دارد و خدا هم از او راضي است، او در هرحال و درهر حادثه بخدا رجوع ميكند، خداي كه «لَهُ ما فيالسماوات والارض و ما بينهماوما... آيه6 طه» او همواره مخاطب آيه: «يا اَيَتُهاالنَّفسُ المُطمئِنّه ارجعياليربك راضيّهًمرضيه فَادخليفيعباديوَادخُلي جنتي» است . ( سوره فجر27 الي30 ) او قبل از بهشت موعود، در دنيا هم در باغستانها (حالات بهشتي دارد) و مشمول آيه 54و55 سوره قَمر ميباشد،«إنَّ المُتقين في جنّات وَ نَهرفي مَقعد صدقٍ عند مليكٍ مقتدر» ترجمه: بيگمان متقيان در باغستانها و نهرها هستند در مقام ومنزلت صدق، نزد فرمانرواي مقتدر .
مطالب مرتبط
عناوین اصلی سایت
حدیث روز
الصَّلاة مِعرَاجُ المُؤمِن
نماز، معراج مؤمن است.